اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

امیرکبیر؛ آغازگر تحول در کشاورزی

امیرحسین احمدی،امرتات_امیرکبیر؛ نامی است که  روزگاری دراز بر تارک سیاست ایران معاصر پس از نزدیک به 250 سال همچنان می‌درخشد. ذکر این نام درست یا غلط نوعی احساس حسرت همراه با معصومیتی آغشته به قدرت و در عین حال مظلومیت را در ذهن ایرانیان متجلی می‌کند.
آنچه که فرزند کربلایی محمدقربان از استادان خود میرزا بزرگ و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی آموخت و فضای مستوفی‌گری ایرانی که در آن نمو  یافت و آنچه که علم تدبیر حکومت در جامعه ایرانی بود محیط زیست سیاسی میرزا تقی خان بود و دیده‌ها و شنیده‌های امیر از توسعه غرب و حکومتداری متفاوت ایران نسبت به کشورهای دیگر ذهنیتی را در امیرنظام ممکن کرد که موتور محرکه اقداماتی شد که میرزا تقی خان فراهانی با چاشنی وطن دوستی به آن‌ها مبادرت ورزید.
شاید دفترچه خیالات اتابکی تجلی این ذهنیت امیر باشد که امروز در دسترس نیست؛ با این حال همین ذهنیت باعث شد که امیر تحولی همه جانبه را پی بگیرد و در همه حوزه‌ها از دین و سیاست و اخلاق اجتماعی گرفته تا رشد صنعت و اصلاح نظام مالی تحولاتی را متناسب با روزگار خویش ممکن سازد و به وجود آورد.
در این میان کشاورزی نیز از تاثیر پذیرفتن ذهن دور اندیش و توسعه محور امیر بی‌نصیب نماند و تحولاتی نیز در این حوزه و در زندگی دهقانان دوره قاجاریه اتفاق افتاد.
فریدون آدمیت در کتاب خود امیر کبیر و ایران که به حق اثری محققانه است می‌نویسد: ایمنی اجتماعی و حفظ حقوق کشاورزان دو عامل اصلی ترقی فلاحت بود و با برانداختن آیین کهنه سیورسات و حمایت امیر از روستاییان بود که  میزان تولید محصولات کشاورزی افزایش یافت و کشت محصولات تازه‌ای نیز آغاز گردید.
ذکر این نکته خالی از فایده نیست که کمبود، صفت بارز جامعه ماقبل صنعتی بود و در مقابل صنعتی شدن بدان حد با ثروت پیوند داشت و دارد که افزایش درآمد از ویژگی‌های اصلی این فرایند به حساب آمده است.
امیر کبیر هم که صنعتی شدن و تولید ثروت در کشورهای غرب را دیده بود به خوبی به این مسئله پی برده بود که ورطه جدید سیاست نمی‌تواند تنها تدبیر ممالک محروسه بدون در نظر گرفتن کشورهایی باشد که دیگر از مرزهای خود با سودا‌های متفاوتی بیرون آمده‌اند بلکه ایران نیز باید با تمام قوای ممکن بتواند در برابر تجارت جهانی که هر روز اندازه آن بزرگ و بزرگتر می‌شد دوام آورد و در میدان داد‌وستد با اروپاییان کالای خاص خود را برای عرضه داشته باشد.
شاید نقشه امیر کبیر برای توسعه کشاورزی نیز خالی از چنین معنایی نباشد که با کشاورزی که قادر به ایجاد مازاد تولید نباشد نمی‌توان در عرصه جهانی چیزی برای عرضه داشت؛ کما اینکه می‌بینیم که در دوران امیر مبادرت به صادرات کالاهایی از قبیل خشخاش و تنباکو به کشور‌های دیگر آغاز می‌شود و کشت برخی از محصولات بیش از آنکه جهت تامین مصرف داخلی انجام شود به منظور صادرات و توانمندی رقابت در عرصه بین‌المللی تولید می‌شود.
در اینباره می‌توان به دو مثال کشت خشخاش در عهد امیر اشاره کرد که به تازگی رونق یافته بود. فریدون آدمیت دراینباره می‌نویسد: کشت خشخاش از قرون پیش از امیر در ایران وجود داشت و در عهد صفویان محلولی از شراب و کوکنار می‌نوشیدند، اما نه خشخاش‌کاری زیاد بود و نه نوشیدن آن محلول در میان مردم متداول بود.
تا نیمه سده گذشته نیز کشت خشخاش رواجی نداشت و در نوشته‌های مولفان خارجی که در این زمان به ایران آمدند هیچ اشاره‌ای  به مصرف تریاک یافت نشده است درحالیکه از عادت قلیان‌کشی و کشت تنباکو اغلب سخن گفته‌اند.
آدمیت همچنین می‌نویسد: اما در این سال‌ها (منظور سال های صدارت امیرکبیر است) می‌بینیم کشت تریاک مورد توجه بیشتری قرار گرفته است؛ برای مثال  در سال 1267 هجری قمری، تریاک‌کاری در اطراف تهران به مرحله آزمایش در آمد تا حاصل آن را سنجیده شود و  همچنین در گزارشی که میلر انگلیسی درباره امکانات توسعه کشاورزی در جنوب ایران می‌نویسد کشت تنباکو و تریاک را برای صدور به سوریه و اسلامبول پیشنهاد می‌دهد.
 آدمیت پس از این نکته‌ای می‌افزاید که به کمک آن می‌توان قفلی از ضمیر میرزا تقی خان را گشود و آن نکته این است که «برای اولین در سال 1267 (سال سوم صدارت امیر)خواستند تریاک ایران را به هندوستان صادر کنند ولی حکومت هندوستان  مانع شد. زیرا از سال‌ها پیش ورود آن را ممنوع داشته بودند و نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که مقدمه بسط تریاک کاری در این زمان آغاز گردید و باید دانسته شود که پس از 10 سال یعنی از حدود سال 1277 به بعد است که در آثار مولفان اروپایی به عادت تریاک کشیدن اشاره شد تا اینکه دامنه آن گسترده شد و اغلب ولایات ایران را فرا گرفت ظاهرا از 1287 یا 1870 میلادی تریاک ایران به عنوان ماده صادرات بین المللی در آمد و کشاورزان رفته رفته قسمتی از اراضی گندم‌خیز خود را به کشت خشخاش تخصیص دادند.»
نکته دیگری که می‌توان از آمادگی برای صادرات تریاک به هند برداشت کرد این است که میرزا تقی خان قصد آن دارد که کشاورزی معیشتی  که صرفا برای تامین نیاز داخل بود را تبدیل به کشاورزی کند که می‌تواند ارزش افزوده داشته باشد و برای کشور و البته کشاورز سود به ارمغان بیاورد و این اتفاق یعنی ایجاد طبقه‌ای جدید از کشاورزان که می‌توانند ثروت تولید کنند.
همچنین می‌بینیم که میلر انگلیسی علاوه بر پیشنهاد کاشت تریاک و تنباکو برای صادرات به اسلامبول و سوریه پیشنهاد پرورش گوسفند در کرمان برای تولید پشم خوب را نیز می‌دهد.
 
تمام آنچه که امیر قصد اصلاح یا بهتر بگوییم تغییر آن را داشت، نظام کشاورزی ایران دوره قاجاری بود که مطابق با معیارهای صنعتی شدن جهان،  نبوده است بلکه کشاورزی بیش از هرچیز مبتنی بر معیشت و تامین نیاز داخلی بوده است و حکومت‌های دوران قاجار قبل از امیر نیز برنامه‌ای برای رونق تولید و ایجاد تحول در ساز وکار کشاورزی نداشته و اگر داشته‌اند نیز به کارهایی عبث و بیهوده خلاصه شده است و نقشی که حکومت برای حمایت از کشاورزی بازی کرده است بیشتر شبیه شانه خالی کردن از زیر بار ایجاد تغییرِ توسعه محور در ساختار کشاورزی بوده است و این درحالی است که در مقاطع بسیاری رعیت از دست دیوان و داروغه آسوده نبود و مالیات‌های بی‌حساب امکان زراعت بهتر از تولید کننده را گرفته و تولید را از رونق می‌انداخت. شرح یک مقایسه در اینباره میان حکومت امیر و اسلاف او می‌تواند جالب توجه باشد:
«در زمان فتحعلی شاه قاجار حفر شعبه ای از رودخانه کرخه موجب شد که بستر رودخانه تغییر پذیرد و قسمت بیشتر آب آن به هدر رود؛ این شعبه را در پنج فرسنگی بالای هویزه از سمت راست کرخه جدا کرده بودند اما به علت سراشیبی زمین و سستی خاک و قوت آب، گسترده و عمیق شد و بیشتر آب کرخه به مجرایی تازه افتاد که از وسط هویزه می‌گذشت.»
با این حال، سدهای موقتی هم بسته شد ولی آب همه را برد و بر اثر آن زمین‌هایی که از کرخه سیراب می‌گشت رو به ویرانی نهاد و از منطقه‌ای که مالیات محصول آن در سال 36 هزار تومان بود محصولی عاید نگردید؛ در زمان محمد شاه نیز خواستند سد استواری بر پا کنند  که باز هم به جایی نرسید. 
اما اینبار در سال 1267 خانلر میرزا احتشام السلطنه، از طرف امیر کبیر به حکومت خوزستان و لرستان رفت و ماموریت عمده وی ساختن سد بزرگی بر رود کرخه بود و اعتباری که برای این کار در نظر گرفته شده بود 10 هزار تومان بود. 
امیر در یکی از دستورهای مکتوب خود به مشیر الدوله در 14 رمضان 1267 نوشت: «برای تعمیر بند هویزه و شوشتر و قلعه سلاسل، 10 هزار تومان از بابت مالیات  اذن دادم که به استحضار شما مقرب الخاقان سهام الدوله خرج نماید و آن ها را به طور خوب پاکیزه ساخته و تعمیر نماید و خرج با مصرفی باشد. کاغذی هم به خود مقرب الخاقان در این باب نوشته فرستادم تا به او برسانند. مخدوما انجام این عمل  و اعتماد مخارج آن‌ها را به شما و اطمینان شما واگذار کردم که انشالله تعالی {قرار} درستی بدهید. بعد از آنکه مالیات دیوان خرج می‌شود چیز با مصرفی باشد و بعد هر طور قرار دادید  تفصیل آن را به دوستدار بنویسید.»
امیر دوبار تاکید می‌کند که هزینه صرف شده «خرج با مصرفی باشد» با این حال سد را ساختند اما باز طغیان آب سینه سد را شکافت و این بار امیرکبیر، میرزا رضای مهندس را روانه کرد و او نقشه‌ای تازه ریخت و هزار و 500 کارگر به ساختن سد بزرگی پرداختند که در سال 1268 تمام شد و همان است که به سد ناصری شهرت یافت.
نوشته اند که 100 هزار تومان خرج این سد شد و غیر از سد مزبور پل هفت چشمه شوشتر که رو به خرابی می‌رفت از نو ساخته شد و سد تازه گرگان نیز در 1267 بنا شد و آب رودخانه گرگان به بستر تازه‌ای افتاد و این کار به میرزا حسن مهندس سپرده شد و نزدیک به هزار کارگر در ساختن آن شرکت داشتند و سد مزبور به آبادانی گرگان افزود و دولت ترکمنان را که تا به آن روز به راهزنی مشغول بودند به کار زراعت واداشت.
در روزنامه وقایع اتفاقیه می‌خوانیم: از آن جا که زمین گرگان به مرغوب بودن و حاصل خیزی مشهور است امید هست ... آن جا آباد و خوب شود و نفع کلی عاید گردد.
همچنین در همان سال سدی در قم در محل پیوستن قره چای و انار رود بسته شد و پل دلاک را بر روی قره چای ساختند.
این اتفاقات نشانگر این است که امیر، تا آنجا که ممکن است با ایجاد زیرساخت سعی در توسعه کشاورزی دارد و ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که زمزمه‌هایی از تقسیم دقیق کار را هم در نامه‌ای از امیر می‌بینیم که معتقد است استادان فنی اسکاتلند و انگلستان بیش از هم کیشان خود در ایرلند مقید به تقسیم کار دقیق هستند. این ایجاد زیرساخت و توجه به چنین نکات ظریفی یعنی اینکه قصد میرزا تقی خان ایجاد یک طبقه متخصص از کشاورز است.
می‌دانیم که  ماهیت ماقبل صنعتی جامعه ایران و نسبت بیشتر روستاییان به ساکنان شهر ایجاب می‌کرد که بخش اعظمی از مردم  تولید کننده باشند و  خودکفا نیازهای غذایی خود را برآورده کنند و دراینصورت رعیت نمی‌تواند قدرت تفکر برای سودهی زراعتش را داشته باشد.  

در این که در زمان امیر میزان تولید محصولات کشاورزی ترقی یافت تردید نیست اما احصائیه‌ای در دست نداریم که حد آن را به درستی بسنجیم.
ولی درباره کشت پاره‌ای محصولات که تازه در ایران رواج پیدا کرد یا زراعت آن‌ها آغاز شد اطلاعات نسبتا دقیق‌تری وجود دارد .
با پیشرفت صنعت قند و شکر ریزی نیشکر مازندران را به خوزستان بردند و نخست در بلوک «عقلی» شوشتر کاشتند و ثمره بسیار نیکو گرفتند و نیشکر آنجه به سه ذرع یعنی نیم ذرع بلند تر از محصول مازندران رسید و در گزارش رسمی تامسون نیز که برای مطالعه به ولایات کنار دریای خزر رفته بود  آمده: حالا در مازندران مقدار فراوانی نیشکر می‌کارند و سال گذشته مقدار زیادی از آن را به روسیه صادر نمودند. 
زراعت نیل خوزستان نیز ترقی کرد و همچنین دامنه کشت خشخاش توسعه یافت و تریاک نخستین بار به صورت یکی از محصولات صادراتی در آمد  گرچه میزان تولید آن خیلی کم بود .
زراعت پنبه آمریکایی در ایران در 1266 آغاز گردید؛ بنیان گذار آن «ستاکینگ» کشیش آمریکایی در اورمیه بود؛ در همان سال وزیر تجارت عثمانی نیز تخم  پنبه را به کشور خود برد که کشت آن را ترویج کند؛
 ستاکینگ اما در ایران  نخست تخم پنبه را در مساحت سه طناب زمین کاشت و مردم به تماشا آمدند گل هایی از آن چیدند و به دیگران نشان دادند، نمونه از غوزه شکفته آن را نزد دولت فرستاد و نوشت: مردم از تخم آن طالب شدند و دور نیست که چند وقت بعد از این به طور کلی از این پنبه بکارند و چنین می دانم که هوای صاف و آفتاب گرم ولایت ایران این پنبه را خوب به عمل بیاورد.
 نمونه پنبه را هم فرستاد که نرم تر از پنبه ایران و مانند ابریشم سفید بود. امیر به ترویج زراعت پنبه آمریکایی برآمد و مقداری از تخم آن را خواست و بذر را توسط عیسی خان بیگلر بیگی میان زارع و مالک اطراف تهران برای آزمایش پخش کرد؛ از جمله علیقلی میرزا در خانی آباد حاجی جعفر خان معمار در امیر آباد و حاجی محمد خان در ورامین به کشت آن پرداختند که نتیجه‌ای نیکو داد چراکه از پنج سیر تخم آن  یک خروار و نیم غوزه پنبه برداشته شد که هر بوته آن تا 300 غوزه داشت در ضمن جهت آگاهی و تشویق مردم به زراعت آن مقاله های متعددی در روزنامه منتشر شد .
در اهمیت تجارت بین المللی پنبه می خوانیم امنای دولت علیه معلوم کردند که «کاشتن این پنبه اگر در این ولایت در میان خلق متداول شود منفعت زیادی به جهت دولت و رعیت حاصل خواهد گردید یکی از محصولات عمده مملکت ینگی دنیای شمالی به عمل آمده و به فروش رسیده و نزدیک به صد کرور پول ایران بود و پنبه‌ای که سال به سال در ینگی دنیا به عمل می‌آید از ممالک کل روی زمین بیشتر است و احتمال هست که این پنبه در بعضی ولایات ایران بسیار خوب به عمل بیاید به خصوص در گرمسیرات فارس و شوشتر و... و چون که در آن سمت‌ها نزدیک به دریاست و پنبه‌ای که در آن جا به عمل بیاید به آسانی از راه دریا به خارج می‌رود امید هست که منافع کلی به جهت دولت و رعیت حاصل شود.»
چند سال بعد که امنای دولت انگلیس فهمیدند که از کاشتن این پنبه نفع زیاد حاصل دولت و ولایت می شود پس پول زیاد خرج کردند و در چند جای هندوستان این پنبه را کاشتند ولیکن به جهت ناسازگاری آب و هوای آن جا به عمل نیامد.

سفیر انگلیس که همراه شاه و امیر در سال 1267 به اصفهان رفت می‌نویسد در اراضی اطراف اصفهان تا چشم کار می‌کرد فرسنگ در فرسنگ کشت و کار بود و نباید فراموش کرد که تا همین اواخر خطه اصفهان را آشوب فرا گرفته بود و این تحول شگرف در این مدت کوتاه در خور ستودن است و آن نیز جز اثر روش عادلانه نایب الحکومه اصفهان چراغعلی خان زنگنه که پیش از این نوکر شخصی امیر نظام بود البته در شهر حالت ویرانی عمومی مملکت به چشم می‌خورد اما از برزگران هیچ شکایتی راجع به زورگویی دیوان شنیده نمی شد و برتری دولت کنونی ایران بر سلطنت سابق مورد اعتراف همگی است.
 در شناخت تفاوت حال تابع رعیت در چند سال پیش با حالا آن نوشته شیل را باید با گزارش رسمی یکی از عاملان مالیه که از جانب حاجی میرزا آقاسی به اصفهان رفته بود مقایسه کرد ضمن شرح حیف و میل مالیات دیوانی می نویسد:
«احوال رعیت اصفهان جمع نیست که اغلب قوت آن‌ها جاوورس است که در ولایات دیگر به مرغ می‌دهند و هر گاه این فقره را به حناب آقائی عرض نکنم می‌ترسم مواخذه جناب اقدس الهی بشوم .»

.

در سال ۹۷ چه بر سر کشاورزی آمد؟

سال ۹۷، سالی پرتنش برای کشاورزی بود؛ بحران آب، تنش‌های حرارتی، کاهش شدید برداشت محصولاتی مانند پسته، نارضایتی کشاورزان از نرخ خرید تضمینی گندم، افزایش بی‌سابقه قیمت کاهو و … اتفاقات کم‌نظیری بود که در سال ۹۷ برای حوزه کشاورزی افتاد.

کشاورزی

شقایق صفی‌خانی و امیرحسین احمدی_ بحران آب پر قوت تر از سال های گذشته، سال ۹۷ نیز گریبان‌گیر کشاورزی بود به طوری که بسیاری از کارشناسان حوزه کشاورزی تاکید جدی بر اصلاح الگوی کشت و مطابق سازی باغ ها با میزان آب موجود در بسیاری از استان ها از جمله کرمان دارند.

تبخیر و تعرق گیاهان در ایران، هفت برابر میانگین جهانی

غلامحسین هادی زاده رئیسی، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز درباره وضعیت کشاورزی در سال ۹۷ گفت: کشور ما در ناحیه‌ای خشک قرار گرفته است و تعرق گیاهی در ایران هفت برابر میانگین جهان است.

وی افزود: حدود ۱۳ میلیارد متر مکعب کسری مخازن آبی داریم؛ برای مثال در استان خراسان رضوی بازده منابع آبی زیر زمینی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون و یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون متر مکعب منفی است.

هادی زاده تصریح کرد: به جای آنکه در این شرایط در بیشترین حالت از ۴۶ درصد از منابع آبی استفاده کنیم بالای ۱۰۰ درصد از ذخایر خود استفاده می کنیم و دلیل این اتفاق این است که ارزش اقتصادی آب را در تولید محصولات کشاورزی صفر می‌دانیم یعنی آب بها را حساب نمی‌کنیم.

هزینه آب در محاسبات تولید به حساب نمی‌آید

هادی زاده همچنین گفت که ممکن است تولیدکنندگان هزینه مختصری را به عنوان حقابه آب های پشت سدها به وزارت نیرو بپردازند اما برای آبی که از منابع زیرزمینی استحصال می‌شود بهایی پرداخت نمی‌شود و در محاسبات تولید محصولات به حساب نمی‌آید.

عضو شورای مرکزی خانه کشاورز اظهار کرد: اگر ارزش واقعی آب را بر اساس چیزی که در جهان مرسوم است یعنی یک تا دو دلار برای هر متر مکعب در نظر بگیریم نشان داده خواهد شد که با تولید کدام محصول چه میزان آبی استفاده می‌کنیم و چه مزیتی برای تولید داریم.

۹۰ درصد محصولات ایران وابسته به آب های زیرزمینی‌ هستند

هادی زاده خاطرنشان کرد: بیش از ۶۰ درصد محصولات زراعی، باغی و علوفه جهان که در چرخه تجارت قرار گرفته‌اند از اراضی دیم هستند و بی هیچ هزینه ای از آب باران تغذیه می‌شوند اما در ایران نزدیک به ۹۰ درصد تولید محصولات وابسته به آب های زیرزمینی است.

این کشاورز، سال ۹۸ را سال سختی برای کشاورزی خواند و ادامه داد: تحریم های همه جانبه سیاسی و اقتصادی کشور ما را بیشتر متکی بر منابع داخلی خواهد کرد در حالی که سال آینده با تنش های شدید آب و هوایی روبه رو خواهیم شد که از آن گریزی نیست.

وی افزود: امسال به خاطر بارندگی های پیش از آغاز سال کشت بهاره در کشور ما عقب افتاد که این مسئله خودش را در محصول بهاره نشان خواهد داد.

هادی زاده همچنین اظهار کرد: هر سال در اسفند ماه در خیلی مناطق کشت چغندرقند آغاز شده بود اما امسال به خاطر بارندگی این اتفاق نیفتاد؛ با این حال ممکن است محصول دیم ما بیشتر شود که بستگی به باران های فروردین و اردیبهشت ماه دارد.

وی با تاکید بر اینکه سال آینده سال سختی برای کشاورزی خواهد بود گفت: ما برای واردات فناوری در تحریم هستیم و بازارهای هدف برای صادرات محصول نیز محدود هستند.

این کشاورز ادامه داد: در داخل کشور نیز به نوعی دچار خود تحریمی هستیم چرا که دیوان سالاری داخل کشور اجازه نمی‌دهد کشاورزان خود راه تولید را پیدا کنند.

وی با اشاره به مسائلی که برای چغندر قند پیش آمد گفت: در ظرف یک هفته شکر هزار و ۵۰۰ تومان گران تر شد و منافع این افزایش قیمت را کارخانجات قندی بردند که چغندر قند را ۴ ماه پیش از کشاورز دریافت کرده بودند.

عدم منفعت کشاورز تاثیر منفی بر تولید دارد

هادی زاده ادامه داد: سوال کشاورز اینجاست که اگر محصول اولیه را کشاورز کاشته است و در یک فرایند تبدیل سودسرشاری نصیب بخش صنعت شده است آیا نباید کشاورز نیز در آن سهیم باشد و همین مسئله در محصولات دیگر از جمله گندم، جو و … نیز صادق است و کشاورز از سود فروش این محصولات بهره مند نخواهد شد.

عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ادامه داد: همین عامل در روند تولید به شدت اثر منفی خواهد گذاشت.

ساز و کار پرورش گسترده زنبور؛ نیاز محیط زیست امروز ایران

وضعیت تولید عسل نیز نسبت به قبل تغییری نداشته است و نگرانی درباره قاچاق ملکه و عدم توسعه پرورش زنبور عسل و گرده افشانی هنوز وجود دارد.

عفت رئیسی سرحدی، رئیس کانون علم، فن و دانش زنبور عسل در این باره گفت: در حال حاضر دیگر کفش‌دوزک یا پروانه یا دیگر گرده افشانان در باغ ها وجود ندارند و به علت استفاده بی رویه از سموم، این گرده افشان ها از بین رفته‌اند و تنها گرده افشانی که باقی مانده است و می تواند گرده افشانی را ادامه دهد  زنبور عسل است.

وی با اشاره به اینکه صنعت زنبورداری در کشورهای پیشرفته جهان صنعتی پیشرو است اظهار کرد: در کشورهای دیگر باغدار برای اینکه زنبوردار کندوهای خود را پای درختان به کاتر بگذارد هزینه ای به او می دهد و این ساز و کار باید در کشور ما نیز به وجود بیاید.

رئیسی سرحدی با تاکید براینکه برخلاف کشورهای دیگر در ایران زنبورداران دچار ضرر می شوند گفت: در حال حاضر زنبوردارها را از باغات بیرون می‌کنند و محدودیت های زیادی از طرف سازمان محیط زیست و از طرف دهداری ها و … ایجاد شده است در حالی که چرای بی رویه دام ها مراتع را تخریب می‌کند و هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد.

تنگ نظری ها؛ باعث بهره نبردن از ظرفیت های طبیعی

وی با تاکید بر اینکه در خیلی از روستاهای کشور دشت هایی هستند که ظرفیت های بالایی برای گرده افشاندن زنبور دارند تصریح کرد: این استعدادها و ظرفیت ها به علت تنگ نظری ها از بین می‌رود.

رئیس کانون علم، فن و دانش زنبور عسل با تاکید بر اینکه صنعت گرده افشانی باید ترویج شود گفت: زنبور عسل، به افزایش ۹۰ برابری محصولات کشاورزی و حفظ محیط زیست و جلوگیری از همخونی گیاهان کمک بسیاری می‌کند در حالی که کسی از مقامات سازمان حفاظت محیط زیست این مسئله را نمی‌داند و از پرورش زنبور در مناطق مختلف جلوگیری می‌کند.

رئیسی سرحدی در پایان گفت: زنبور عسل را همه به عنوان تولید کننده عسل می‌شناسند در حالی که تنها شانس حفظ محیط زیست و کشاورزی در کشور ما همین زنبور عسل است. در حال حاضر دیگر کفشدوزک یا پروانه در باغ ها نیست و به علت استفاده بی رویه از سموم این گرده افشان ها از بین رفته‌اند و تنها گرده افشانی که باقی مانده و می تواند گرده افشانی را ادامه دهد زنبور عسل است.

سرما و گرمای زودرس، تنش باغداری در ۹۷

باغداری در کشور نیز هر چند با تنش های آب و هوایی دست به گریبان است اما صحبت های عضو هیات مدیره باغداران درباره بارندگی ها و محصولات بهتر در سال آینده امیدوارکننده بود؛ با این حال یکی از معضلات اصلی امسال، باغات پسته بودند که در استان کرمان با بیش از ۳۰۰ هزار هکتار باغ پسته، مشکل کمبود آب به طور جدی احساس می‌شود به طوری که برخی از کارشناسان معتقد به مطابق سازی باغات با میزان آب موجود هستند و می‌گویند: آب موجود در استان کرمان برای آبیاری پسته ها کافی نیست و مشکل استان کرمان یک مشکل اولیه است.

مجتبی شادلو، عضو هیات مدیره اتحادیه باغداران درباره اتفاقات باغداری در سال ۹۷ گفت: اول بهار سال گذشته سرمای بسیار شدیدی اتفاق افتاد که قبل از آن گرمای زودرسی اتفاق افتاده بود. در عمده‌ مناطق کوهستانی سرما‌زدگی زیادی در بخش باغبانی داشتیم که تا اندازه‌ای دچار کمبود برخی از محصولات در بازار شدیم و مهم‌تر از همه باغبانان ضرر سنگینی را متحمل شدند. در مناطق گرمسیری وضعیت تولید خوب بود. مرکبات، انار و خرما رشد قابل توجهی داشت ولی در تولید پسته مشکل داشتیم.

شادلو افزود: شاخص بازار ما به همان روال سنتیِ تقاضا است و هیچ شاخص دیگری ملاک قرار نمی‌گیرد. وقتی محصولی کم می‌شود قیمت آن بالا می‌رود. این جای تأسف است که به‌غیر از عرضه و تقاضا، شاخص علمی دیگری در بازار نباشد.

صادرات محصولات باغی در سال ۹۷ افزایش یافت

وی ادامه داد: با این همه در بازار رشد قابل توجهی داشتیم که دو دلیل باعث شد: یکی کم شدن تولید و دیگری بالا رفتن صادرات. به‌دلیل قیمت ارز و تفاوتی که بین قیمت داخلی و خارجی بود صادرات بالا رفت و تا اندازه‌ای باعث شد در قیمت داخلی شاهد تغییرات باشیم. البته قیمت‌ها عجیب و غریب نبود مثلا مرکبات تا یک ماه پیش در خرده‌فروشی‌های تهران و سایر مراکز استان‌ها با کیلویی هزار و ۵۰۰ تومان به فروش می‌رفت؛ در حال حاضر هیچ محصولی را نمی‌توانیم با این قیمت تولید و بسته‌بندی کنیم.

عضو هیئت مدیره اتحادیه باغداران کشور با بیان اینکه مرکباتی که امسال برداشت شد، از صادرات خوبی هم برخوردار بود افزود: این وضعیت سبب شد قیمت تا اندازه‌ای حرکت کند و ضرر کمتری به باغداران برسد.

وی افزود: بخش باغبانی ما به یک نقطه اوجی رسیده است که اگر بتوانیم این زنجیره را کامل کنیم و بازار آن یک بازار پایدار و مشخصی باشد، جای رشد ۲ برابر خواهد داشت. از آنجایی که بازار یاری نمی‌کرد، رشد کردن مقداری متوقف شده بود. طبق برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله که سیاست‌گذاری شده است که ما هنوز به نقطه توسعه نرسیده‌ایم.

باید بازار قطعی برای صادرات فراهم کرد

شادلو درباره بهبود وضعیت فروش بیان کرد: با این شرایط باید بازار قطعی صادراتی فراهم کنیم، در غیر این صورت با گرانی‌ها و هزینه‌هایی که وجود دارد ممکن است در فروش محصولات دچار مشکل شویم. همچنین ضرر و زیان باعث می‌شود کشاورزانی که ۴۰ یا ۵۰ سال زحمت کشیده‌اند حذف شوند و ادامه ندهند که جای تاسف است.

وی در پایان گفت: امیدواریم با تمهیداتی که اندیشیده شده است و فرصت‌هایی که در نقاط مختلف کشور وجود دارد و با روابط دیپلماسی قوی در بخش محصولات باغبانی شرکت‌ها بتوانند قراردادهای لازم را برای صادرات ما تنظیم کنند.

اوضاع پنبه فقط تا تیر ماه آرام بود

کشت پنبه نیز اتفاقات دیگری را در سال ۹۷ پشت سر گذاشت؛ هر چند تا تیر ماه امسال وضعیت پنبه با وجود  تمام بی مهری ها وضعیت به نسبت مساعدتری داشت  اما نوسانات بازار ارز پنبه را نیز بی نصیب نگذاشت و تحولاتی در کشت این محصول ایجاد کرد.

با این حال رئیس صندوق پنبه ایران معتقد است که در سال ۹۸ ظرفیتی جدی برای افزایش سطح زیر کشت پنبه در استان گلستان وجود دارد.

محمدحسین کاویانی رییس صندوق پنبه ایران درباره تولید و بازار پنبه در سال ۹۷ گفت: پنبه تا تیر ماه قیمتی مناسب داشت که بین ۶ تا ۷ هزار تومان بود.

وی افزود: از تیر ماه با توجه به افزایش قیمت دلار، قیمت‌ پنبه نیز افزایش پیدا کرد و به کیلویی بیش از ۱۵ هزار تومان رسید.

کاویانی همچنین بیان کرد: از مهر ماه تقاضای کشاورزان این بود که قیمت بالاتری برای فروش “وش” دریافت کنند و تا روز اول اسفند معاملات پنبه روند افزایشی داشت و به کیلویی ۱۸ تا ۱۹ تومان رسید و در همین زمان قیمت جهانی پنبه نزدیک به یک دلار و ۸۵ سنت بود.

علت کاهش واردات پنبه چیست؟

کاویانی با اشاره به اینکه در اسفند ماه پنبه زیادی وارد نشد، اظهار کرد: در اسفند ماه امسال حدود ۱۲۰۰ تن واردات پنبه داشتیم؛ در حالی که هر ماه صنایع نساجی  ۵ تا ۶ هزار تن پنبه خارجی و همان مقدار پنبه داخلی نیاز داشتند.

رییس صندوق پنبه ایران در مورد مشکلات واردات پنبه در ماه گذشته نیز گفت: وارد کنندگان پنبه دلیل کاهش واردات را درخواست پول دولت ترکمنستان برای عبور از مرز این کشور می‌دانند و به همین علت کامیون های حامل پنبه تاجیکستان مانده‌اند که کشور ترکمنستان مبلغی را برای عبور کامیون‌ها تقاضا می‌کند که قبلا این پول داده نمی‌شد. راننده‌ها مجبور شدند از مسیر دیگری عبور کنند که ۱۰ تا ۱۵ سنت کرایه را بالاتر می‌برد و همین کمبود تقاضای داخلی را فشرده کرد.

کاویانی با اشاره به افزایش قیمت پنبه از اول اسفند ماه گفت: متاسفانه افزایش قیمتی پیش آمد که از روز اول اسفند تا الان پنبه بین ۲۳ تا ۲۵ هزار تومان افزایش قیمت تدریجی داشته باشد. این افزایش قیمت هیچ نقشی در افزایش سطوح کشت یا درآمد کشاورزان ایجاد نکرد. کشاورز محصولش را ماه‌های قبل فروخته و پولش را در حد متناسب گرفته است. امروز کسانی که پنبه را در اختیار دارند با کیلویی ۲۴ تا ۲۵ تومان می‌فروشند که ظرف یک ماه ۳۵ تا ۴۰ درصد افزایش قیمت پنبه را داشتیم.

وی درباره اینکه نظارتی از سوی نهادهای مربوطه اعمال می‌شود تصریح کرد: من نه دیده ام و نه شنیده ام که نظارتی وجود داشته باشد، چون دولت در خرید و فروش پنبه نقشی ندارد و خریدار و فروشنده خودشان به توافق می‌رسند.

استان گلستان ظرفیت افزایش سطح زیر کشت پنبه را دارد

کاویانی درباره وضعیت تولید پنبه در سال ۹۸ پیش بینی کرد که افزایش سطح کشت را در سال آینده نسبت به امسال تجربه خواهیم کرد و برنامه وزارت جهاد کشاورزی ۸۰ تا ۸۵ هزار هکتار برای سال آینده است.

وی افزود: بارندگی‌های مناسبی که داشتیم، به خصوص در استان گلستان و ذخیره آب در سد‌ها این نوید را می دهد که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش سطح زیرکشت داشته باشیم و سطح کشت پنبه بین ۸۰ تا ۸۵ هزار هکتار برسد. در استان گلستان این ظرفیت وجود دارد که سطح کشت ۱۰ هزار هکتاری پنبه به ۲۰ هزار برسد.

رئیس صندوق پنبه ایران همچنین درباره واردات بذر خاطرنشان کرد: مقداری از بذرهای خارجی وارد کشور شده و مقداری هم به دلایل سیاسی هنوز وارد نشده است.

کاویانی در پایان گفت: امیدوارم راهی پیدا شود و برنامه‌ای که وزارت جهاد کشاورزی و اداره کل پنبه تنظیم کرده‌اند تحقق پیدا کند. مسئولان پیگیر هستند که بتوانند بذر مورد نیاز را از ترکیه و یونان وارد کنند. برای مکانیزاسیون هم ۱۰ دستگاه برداشت پنبه خریداری شده که قرار است از یک کشور همجوار وارد شود ولی متاسفانه با اینکه همه کارها انجام شده اما کشور فروشنده تعلل می‌کند.

اولین قدم اصلاح باغات پسته آموزش به باغداران است

  • شقایق صفی‌خانی و امیرحسین احمدی-وحید اردکانیان، خود کشاورز و از اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز است. تخصص او، کشت گرمسیری است. او حرف‌هایی شنیدنی در مورد کشت پسته و آبیاری قطره‌ای این محصول در تمام نقاط کشور دارد.
  • اردکانیان با نگاهی کارشناسی معتقد است که اگر در کشت پسته روش‌های بومی خود -که درختان پسته کوتاه اما متراکم بودند- را پیش بگیریم می‌توان از تولید پسته نتایج بهتری دریافت کرد.
  • امرتات که پیش از این با نعمت احمدی، یکی از باغداران پسته، درباره تولید و بازار صادرات پسته گفت‌و‌گو کرده بود، این بار به سراغ این عضو خانه کشاورز رفته تا با نگاهی دیگر  به معضلات تولید پسته در ایران و بررسی راهکارهای ادامه تولید کشت پسته بپردازد.
  • بخش دوم مصاحبه امرتات با وحید اردکانیان عضو شورای مرکزی خانه کشاورز را می‌خوانید.
  • چه راهکاری وجود دارد که چینش درختان در باغ به حالت اصولی برگردد؟
  • اولین قدم آموزش دادن به باغدار جدیدی است که می‌خواهد باغ احداث کند؛ فعلا باید جلوی خطاهای بعدی را بگیریم و بعد سراغ اصلاح باغ‌ها برویم.
  • اکثر درختان پسته به یک سنی می‌رسند که نیاز به جوانگرایی دارند. در این جوانگرایی می‌توانیم هرس درختان را مقداری تغییر دهیم و اصلاحاتی انجام دهیم که درخت را مجبور کند جست‌هایی از پایینتر بزند. بعضی از درختان تنه جوش یا پاجوش‌هایی دارد که می‌توانیم آنها را قطع نکنیم و دوباره پیوند کنیم و اجازه دهیم ارتفاع درختان کم شود. کشاورزان باید یک آموزش هرس ببینند که هرس صحیح و اصولی چگونه است. معضل ما این است که درختان را برای ماشین آلات هرس کرده‌ایم، یعنی به جای اینکه فکر کنیم درخت چگونه بهتر محصول می‌دهد به این فکر کرده‌ایم که چگونه هرس کنیم تا تراکتور رد شود.
  • طراحان و حققان باید زوددتر به فکر می‌افتادند و دستگاهی طراحی می‌کردند که نیاز به حذف شاخه‌های زیادی نبود.ف
  • در حال حاضر زیرساخت برای آموزش وجود دارد؟
  • الان وزارت جهادکشاورزی به خصوص آقای حکم آبادی که بخش ترویج پسته را در دست دارند در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف خوب کار می‌کنند. علی رغم این تلاش باغاتی ریخته می‌شود که کاملا غیر اصولی است بنابراین باید در همه استان‌ها آموزش شکل بگیرد و اطلاعات برسد در سطح مروجان محلی که آنها بتواند به باغداران آموزش دهند.
  • چه شیوه برداشتی را می‌توانیم به کار ببریم که هم زمان کمتری نیاز داشته باشد و هم از اتلاف پسته جلوگیری کند؟
  • آمریکایی‌ها از دستگاه شیکر استفاده می‌کنند و  موادی هم به درخت می‌زنند که پسته نرم می‌شود و با یک لرزش به راحتی در چادرها ریخته می‌شود. در ایران ما از دستگاه شیکر استفاده نمی‌کنیم، اما این فاصله زمانی آنقدر معنا‌دارنیست که سبب اتلاف شود. ما نیروی کارگری بسیار زیادی داریم   که ارزان هم هستند. من ترجیح می‌دهم وقتی کاری را که چه با ماشین آلات خارجی و چه با نیروی کار انجام دهم تفاوت قیمت معناداری نداشته باشد از نیروی کار داخلی استفاده کنم و پول را به یک شرکت خارجی ندهم. با خشکسالی‌ها و مهاجرت از روستاها به شهر ما در سال‌های آینده نیروی کار کافی را نخواهیم داشت و معضل اینجا پیش می‌آید. ما باید به فکر طراحی همچین سیستم‌هایی باشیم چون آمارهای مهاجرت زیاد است و باید سیستم لازم را داشته باشیم.نیروی کار ارزان به همه چیز می‌ارزد و این باعث شده است ما به سمت طراحی این دستگاه‌ها نرویم و درختان را طوری هرس کنیم که قابل دسترس باشد و راحت بتوان با دست برداشت کرد.
  • با توجه به اینکه درخت‌های ما بوته است و کنده ندارد، آیا می‌توانیم از دستگاه شیکراستفاده کنیم؟
  • با سیستم هرس می‌شود کنده ایجاد کرد، مثل کاری که در دامغان به دلیل نوع ارقام صورت گرفته است، اما می‌بینیم که عملکردشان پایین است. 
  • پس نوع درست هرس برای هر رقم و منطقه چگونه است؟
  • کار تحقیقاتی روی پسته کار پر هزینه‌ای است که تا امروز روی آن سرمایه‌گذاری نشده است؛ ما توان انجام تحقیقات جدی روی باغات را نداریم.
  • راه حل برون رفت از این وضعیت پسته را چه می‌دانید؟
  • سال گذشته به علت گرم شدن هوا در اردیبهشت ماه جوانه‌های ماده تبدیل به جوانه‌های نر شد و درنتیجه ما امسال پسته نداشتیم. آمار صادرات ما در سال‌های قبل۱۷۰ هزارتن، ۲۲۰ هزارتن بوده است اگر آمار امسال به ۶۰ یا ۷۰ هزار تن رسید، مربوط به این اتفاق بوده است. 
  • اگر بخواهیم با توجه به شرایط موجود یک وضعیت ایده‌آل ترسیم کنیم، چقدر پتانسیل برداشت داریم؟
  • شما نباید بگویید چند هکتار باغ دارم بلکه باید گفت ما این مقدار آب به پسته داده‌ایم و انتظار داریم در شرایط ایده‌آل در ۷ متر مکعب ۲ تن خشک برداشت کنیم. ما براساس آبی که می‌دهیم باید انتظار برداشت پسته را داشته باشیم که در کشور اینگونه نیست و این حجم برداشت را نداریم.


نمی‌توان انتظار داشت که قیمت گوشت ثابت بماند

وقتی پیشگیری از بحران را بحران‌آفرین می‌دانیم


مدیرعامل شرکت تعاونی گاوداران مهاد می‌گوید:«قیمت خوراک دام افزایش بسیار زیادی پیدا کرده است و اقلامی مثل یونجه، سویا و سایر نهاده های دامی و علوفه افزایش قیمت چند برابری داشته‌اند. 

با وضعیتی که پیش آمده دامداران صنعتی مجبور هستند بخشی از دام‌های مولد یا شیرده خود را حذف کنند و به کشتارگاه بفرستند به عبارت دیگر برای یک گاودار صرف می‌کند که گاوش را به کشتارگاه بفرستد تا بتواند هزینه نهاده‌ها را تامین کند.»


سال ۹۷ یکی از سال‌های پراتفاق برای دامداران و مرغداران بود. مشکلات بسیار زیاد برای تامین نهاده و افزایش قیمت تمام شده تولید از مسائلی بود که دامداران را با موانع بسیاری برای تولید رو به رو می کرد.


قیمت عرضه گوشت و مرغ نیز مسئله دیگری بود که به چالشی میان تولید‌کنندگان و دولت تبدیل شد چرا که تولیدکنندگان معتقد بودند که قیمت تمام شده تولید بیشتر از قیمتی است که دولت برای عرضه پیشنهاد می‌کند.


ناصر استاد احمدی، مدیرعامل شرکت تعاونی گاوداران مهاد در این باره گفت: اتفاقاتی که در رابطه با تولید گوشت و قیمت آن افتاد مربوط به کاهش ارزش پول ملی بود. همانطور که قیمت تمام اقلام بالاتر رفته، قیمت گوشت نیز افزایش یافته است. قیمت خوراک دام افزایش بسیار زیادی پیدا کرده است و اقلامی مثل یونجه، سویا و سایر نهاده های دامی و علوفه افزایش قیمت چند برابری داشته اند. نمی‌توان انتظار داشت که قیمت گوشت ثابت بماند. تا زمانی که ارزش پول ملی کم است نمی‌توان مانع صادرات دام شد.


استاد احمدی همچنین بیان کرد: صنعت دامداری و تولید فرآورده‌های گوشتی لبنی در سال ۹۸ نیز مثل سال ۹۷ خواهد بود چرا که از مجموع دام ما کم شده است و قیمت فرآورده‌های لبنی در طول چهار سال تا فروردین ۹۷ ثابت مانده بود و همین مسئله انگیزه تولید را کم کرده است.

دام دارها مجبور به سلاخی دام‌های مولد هستند


مدیرعامل شرکت تعاونی گاوداران مهاد ادامه داد: با وضعیتی که پیش آمده دامداران صنعتی مجبور هستند بخشی از دام‌های مولد یا شیرده خود را حذف کنند و به کشتارگاه بفرستند.


وی همچنین تاکید کرد که بر اساس آمارهای رسمی تعداد دام در کشور ما ۸۵ میلیون راس بوده است که در سال ۹۷ به کمتر از ۵۰ میلیون راس رسید.


استاد احمدی بیان کرد: برای یک گاودار صرف می‌کند که گاوش را به کشتارگاه بفرستد تا بتواند هزینه نهاده‌ها را تامین کند و در سال آینده نیز با وضعیت واردات نهاده که بسیار بی سر وسامان است و هر روز بخشنامه جدیدی در مورد آن صادر می‌شود وضعیت خوبی قابل پیش بینی نیست.


مدیرعامل شرکت تعاونی گاوداران مهاد با تاکید بر اینکه مشکل اصلی دامداران تامین نهاده است تصریح کرد: وقتی تقاضا بالا است و میزان عرضه کاهش یافته است و واردات نهاده نیز مطابق با برنامه‌ریزی‌های انجام شده نبوده است، نتیجه این می‌شود که غذا فقط برای بخشی از دام‌ها موجود است و باقی دام‌ها به ناچار باید حذف شوند.


استاد احمدی افزود: باید از ۴ سال پیش مدیریت صورت می گرفت و آغاز این بحران سال‌های گذشته بوده است و کارشناسان نیز هرچه هشدار دادند گفته شد که صحبت از بحران خود بحران آفرین است و نتیجه اتفاقاتی شد که میبینیم.


همچنین ناصر نبی‌پور رییس اتحادیه مرغداران تخم گذار، درباره مشکلات تولید مرغداران گوشتی و تخم گذار در سال ۹۷  گفت: اوایل سال ۹۷ به علت آنفولانزایی که در سال ۹۶ پیش آمد نزدیک به ۲۵ میلیون مرغ معدوم شدند و با کمبود شدید مرغ مواجه بودیم.


وی افزود: کمبود شدید تخم مرغ باعث شد قیمت‌ها بالا برود و تا ۹ هزار تومان برسد اما بیماری کنترل و جوجه‌ریزی بسیار زیادی انجام شد. معضل مرغ‌داران تخم گذار از آذر ماه شروع شد و به علت مازاد تولیدی که به وجود آمد قیمت عرضه کمتر از قیمت تمام شده بود.


نبی پور تاکید: مشکل اصلی ما تامین نهاده های دامی بوده و هست چرا که قیمت نهاده جهش بی سابقه‌ای داشت و در حال حاضر مشکل اینجاست که سویا حتی با قیمت ۵ هزار و ۵۰۰ تومان هم پیدا نمی‌شود.


رییس اتحادیه مرغداران تخم‌گذار ادامه داد: با یک برنامه ریزی غلط سویا و سایر نهاده‌ها را در اختیار کشتارگاه‌ها گذاشتند و در حال حاضر مرغدار باید نهاده‌های تولیدی خود را از کشتارگاه‌ها بخرد.


وی تصریح کرد: دولت برای اینکه مرغ را از کشتارگاه ارزان‌تر دریافت کند، نهاده را در اختیار کشتارگاه قرار داده است در حالی که می توانست به کشتارگاه‌ها یارانه بپردازد و رزق مرغدار را به دست قسمت دیگری نسپارد و کار به جایی نرسد که امروز نهاده با قیمت کیلیویی ۵ هزار و ۵۰۰ تومان هم پیدا نشود.


نبی‌پور با بیان به اینکه «شرکت امور پشتیبانی دام در خواب غفلت به سر می‌بردتاکید کرد: ذخایر استراتژیکی که این شرکت دارد برای چنین روزهایی است که در حال حاضر به دست مرغداران نرسیده است.


وی همچنین گفت که مرغداران گوشتی و تخم گذار به دنبال تهیه نهاده هستند اما نهاده پیدا نمی‌شود و  به همین علت آینده صنعت مرغ تخم گذار آینده روشنی نیست.


رییس اتحادیه مرغداران تخم گذار با تاکید بر اینکه جوجه ریزی از ابتدای سال ۹۷ سرعت بسیاری گرفته است، گفت: در حال حاضر مرغداران جوجه‌ریزی را کاهش دادند اما جوجه‌هایی که قبلا ریخته‌اند به تولید نشسته است و روی دست تولیدکنندگان مانده است، در حال حاضر برخی از تولید کنندگان مرغ ۶۰ هفته‌ای خود را در حالی که ۳۰ هفته دیگر فرصت برای رشد دارد به کشتارگاه می فرستند چرا که نهاده‌ای ندارند تا مرغ تغذیه کند.


وی افزود: حجم تولید بسیار بالاتر از میزان مصرف است و از طرفی درب صادرات را بسته اند و نمی دانیم به کدام علت با این حجم از مازادی که داریم نباید صادر کنیم و بدتر از آن، آزادی واردات است و به وارد کنندگان تخم مرغ ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی می‌دهند در حالی که به وارد کننده نهاده چنین ارزی پرداخت نمی شود.


نبی پور ادامه دادشرکت امور پشتیبانی دام تخم مرغ تولید کننده را با قیمتی پایین‌تر از قیمت تخم مرغ وارداتی تحویل نمی‌گیرد اما از وارد کنندگان با قیمتی بالاتر دریافت می‌کند و اگر این روند ادامه پیدا کند دیگر کسی نمی‌تواند مرغی نگه دارد و پرورش دهد.


این تولید کننده همچنین گفت که سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان که متولی ما در وزارت جهاد است حتی قیمت های وزارت جهاد را هم نمی‌پذیرد.


وی همچنین اظهار کرد: در حال حاضر شرکت پشتیبانی امور دام قول تامین نهاده را به مرغداران داده است اما می‌گویند که مرغداران باید نهاده را از بندر به مرغداری‌ها بیاورند در حالی که ذخایر انبارهای این شرکت می‌تواند نیاز مرغداری ها را تامین کند.


نبی پور در پایان گفت: در ایام عید کامیونی نیست که بخواهد نهاده‌ها را از بندر بار بزند و تامین نهاده‌ها از طریق انبارهای شرکت پشتیبانی امور دام به نفع خود این شرکت نیز هست.

کشت پسته در ایران به روش بومی موفق تر است

شقایق صفی خانی و امیرحسین احمدی- وحید اردکانیان،خود کشاورز و از اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز است. تخصص او، کشت گرمسیری است. او حرف هایی شنیدنی در مورد کشت پسته  و آبیاری قطره ای این محصول  در تمام نقاط کشور دارد.

اردکانیان با نگاهی کارشناسی معتقد است که اگر در کشت پسته به سراغ روش‌های بومی خود -که درختان پسته کوتاه اما متراکم بودند- را پیش بگیریم می‌توان از تولید پسته نتایج بهتری دریافت کرد.

اردکانیان استان کرمان را اولین استان ایران در کشت پسته می‌داند و اعتقاد دارد که معضل اصلی این کشت میزان آب است که بسیار کم شده و کشت پسته در کرمان را با مشکلی مواجه کرده است. راه حلی هم برای آن نیست مگر آنکه بخشی از باغ‌ها را حذف کنیم تا مقدار باغ‌ها مطابق با میزان آب موجود در کرمان باشد.

وی می گوید پسته ای که در ایران تولید می شود پسته‌ای سالم است چرا که برای تولید آن از سموم به کمترین حد ممکن استفاده می‌شود.

امرتات که پیش از این با نعمت احمدی، یکی از باغداران پسته، درباره تولید و بازار صادرات پسته گفت‌و‌گو کرده بود، این بار به سراغ این عضو خانه کشاورز رفته تا با نگاهی دیگر  تنها به معضلات تولید پسته در ایران دارد و بررسی راهکارهای ادامه تولید کشت پسته بپردازد

در ادامه بخش اول مصاحبه ما با مهندس وحید اردکانیان را می خوانید.

پانصد هزار هکتار باغ پسته کشور، امسال بیش از ۸۰ هزار تن محصول نداشت. در حالیکه باغهای پسته آمریکا که از صد هزار هکتار بیشتر نیستند بیش از ۵ برابر ما پسته برداشت کردند. علت این امر چیست؟

اینکه چرا داریم میزان کمی پسته برداشت میکنیم علل مختلفی دارد از جمله ارقامی که به کار میگیریم، وضعیت خاک، کم آبی، نبود دانش فنی و نیروی ماهر همه این عوامل سبب شده است که عملکرد ما پایین بیاید.

ما باغهای خوبی داریم که عملکردی بسیار بالاتر از عملکرد باغهای آمریکایی دارد، اما تعداد آنها محدود است. بنابراین ظرفیتها وجود دارد اما نه به این وسعتی که کشت می کنیم.

میزان آبی که به ۳۰۰ هزار هکتار از باغات پسته به خصوص در استان کرمان که بخش اصلی پسته کاری کشور است داده میشود متناسب با مقدار باغها نیست.

این ۳۰۰ هزار هکتار دچار کم آبی و تنشهای آبی است و تا وقتی که آب نباشد محصولی نخواهیم داشت. امروز دسترسی ما به آب در بخش کشاورزی در  مقایسه با  سال ۶۲ و ۶۳ شاید نزدیک به نصف شده است. بنابراین آن سطح باغی که کشت شده است متناسب با مقدار آبی بوده است که دیگر آن را نداریم.

وقتی مقدار آب موجود کافی نیست درخت دچار  تنشهای آبی میشود و وقتی که گیاه دچار تنش شد، ضعیف میشود و در معرض انواع و اقسام آفات و بیماریها قرار میگیرد و روز به روز ضعیفتر میشود و به جایی میرسد که هر ساله سبب خشک شدن بیش از هزار هکتار باغ در استان کرمان میشود.

بنابراین ابتدا باید میزان باغات با مقدار آبی که داریم متناسب باشد؛ یعنی در استانهایی مثل خراسان و کرمان در رابطه با میزان برداشت از چاهها تجدید نظر کنیم و اگر این اتفاق نیفتد مسئله دیگر پسته نیست بلکه  کل منابع آبی ما هستند که عمری بیش تر از ۱۵ تا ۲۰ سال نخواهند داشت.

  این قضیه برای کل کشاورزی ما است که دارد سرمایه کشاورز را  از بین میبرد. علت آن هم برداشت بیش از حد از منابع آبی است که بخش عمده آن به دولتمردانی که این پروانهها را برای حفر چاه دادهاند و بخشی هم به کسانی که بیش از حد پروانهشان برداشت می کنند برمیگردد.

 در مقایسه با آمریکا و مسئله ارقام پسته، فناوری و کشت ما اگر درست اجرا شود سیستم بسیار خوبی است. 

آمریکا شرایط متناسب با خودش را دارد یعنی ارقام آمریکایی متفاوت از ارقام ما هستند و همچنین امریکاییها روی پایههای خود کار کردند و پیوندهایی که زدند که البته به  نام کرمان ثبت شده است  اما پایه ارقامی که دارند برای خود آمریکا است و چنین پایهای ذاتا یک درخت است  چرا که کنده دارد. در حالیکه آنچه که ما در اینجا درختچه داریم که اصول کارکردش متفاوت است. فقط در منطقه فیض آباد خراسان یک رقم پسته سفید داریم که درخت است و غیر از ان بیشتر ارقام ما حالت درختچه دارند.

روش پرورش درختچه متفاوت از درخت است. نمیتوانیم بگوییم عملکرد درختچه پایینتر است ولی شرایط  خاص خودش را دارد که متاسفانه این شرایط آن طور که باید و شاید تکمیل نشده و توصیه نمیشود و یا محققین توصیههای اشتباهی داشتند. چرا که وقتی باغات پسته در آمریکا و عملکرد بالای آن را دیدند سعی کردند روشهایی مطابق روشهای آمریکاییها را پیگیری کنند و این باعث شده است که یک به هم ریختگی در بعضی از باغات کشور داشته باشیم.

 ما باید در باغات خود تراکم خیلی بیشتری نسبت به آمریکا داشته باشیم آنها تراکمشان حدود ۲۲۰ در هکتار است در حالیکه سیستم باغداری پسته ایران چیزی مثل روشهای نوین باغداری کشت متراکم است که بیش از یک دهه در دنیا مرسوم است.  آنچه که ما در باغداری پسته خود در سالهای قبل اجرا کردیم، در طی یک دهه گذشته به اروپا  رفته  و  در اروپا نیز روی پایههای سیب و .. اجرایی شده است.

ما این سیستم را روی پسته اجرایی کردیم و سالهای سال روی آن کار میکردیم که مختصات خودش را دارد و این عدم اعتنا به دانش بومی خود و وام گرفتن از دیگران، باعث شده که راه به اشتباه طی شود و باغاتی پدید بیایند که نه آمریکایی است و نه متناسب با باغداری ایرانی که متراکم است و در آن درخت کوتاه نگه داشته میشود و آب کمتری نسبت به باغات آمریکا مصرف میکند.

 باغدارهای ما رشد را به همین گونه محدود میکردند ولی تراکم بالاتری داشت، پسته قابل دسترس بود و در ارتفاع کم آن را با دست برداشت میکردند؛ اما باغداری آمریکایی متفاوت است و درخت بزرگ تا ارتفاع ۱.۵متر تنه داریم و بعد تاج درختی که سه متر ارتفاع دارد و پسته با دستگاههای مکانیزه و بدون نیروی دست برداشت میشود  و اصول و مبانی آن چیز دیگری است و حتی ریشههای متفاوتتری دارد.

باید این نکته را بدانیم که آمریکایی  ها با میزان آبی که مصرف می کنند و شرایطی که دارند و کار اصلاحیی خوبی که روی ارقامشان کردند

 عملکردهای خوبی به دست آوردند و متناسب با آن الگوی یکسان، توسعه پیدا میکنند.

 در کشور ما دانش باغداری پسته آنگونه که باید، ترویج نشده است و نتیجهاش این است که باغاتی با عملکردهای پایین داریم. با این حال اما باغدارهای خبره ما عملکردی به مراتب بالاتر از آمریکاییها و بعضا نزدیک به ۱۵ تن پسته خشک در هکتار داشتهاند. با مدل باغداری ایرانی میتوانیم عملکرد بالایی داشته باشیم اما وقتی متوسط کشوری را  میگیریم میبینیم عملکرد ما در هکتار زیر یک تن است.

شما میگویید اگر از سنت خودمان پیروی میکردیم وضعیت پسته  بهتر میبود این یعنی اینکه مدرن کردن باغها به کشت پسته آسیب زده است؟

این مسئله در باقی استانها مشکل ایجاد کرده است و در استان کرمان کمتر این معضل را از نظر آرایش کشت داریم. در استانهایی که پسته دیرتر رفته، محصول جدیدتری بوده، با اطلاعات به روز شده و اشتباه باغداری شروع شده مشکلاتی ایجاد کرده است.

 بنابراین در بقیه مناطق و حتی دامغان که قدمت خوبی در کشت پسته  دارد میبینیم که یک درختچه را مثل درخت هرس و آن را تک پایه کردند و ارتفاع آن را تا یک و نیم متر بالا آوردند و درخت لخت کردند. درختچه هیچ شاخهای ندارد. تمام شاخههایی که هرس شدند، مواد غذاییشان به سطح ریشهها میرود و کارشان توسعه ریشهها است اما آنها را از بین بردند و قطع کردند.

  در خود استان کرمان چنین شرایطی نیست و معضل اصلی کمبود آب است و اینکه دانش باغداری ما راه تکامل را به خصوص در بحث تغذیه پیدا نکرده است؛ البته این چند سال پیشرفت خیلی خوبی داشتیم. موقعی دانش تغذیه را به دست آوردیم که دیگر آبی نداریم که درختان را به همراه آن آبکود دهیم.

 امروز اولویت ما این است که باغات را حذف کنیم و میزانش را به سطح معقول با آب موجود برسانیم. برای هر هکتار باغ پسته دست کم بین ۷ تا ۸ هزار متر مکعب آب در سال نیاز داریم. چرا که عمدتا آبهای شور و لب شور داریم و حتما باید سهمی را برای نمکشویی در فصل پاییز بگذاریم.

اما در کرمان وقتی چاهی به سطح زیر کشت تقسیم می‌شود هر هکتار بیش از ۴ هزار هکتار متر مکعب آب دریافت نمی کند.

وقتی که باغ به مقدار کافی آب دریافت نمیکند، محصول هم ندارد و به همین دلیل ما در کرمان دچار مشکل اولیه شدهایم؛ برای مثال در خراسان مشکلاتی داریم که میتوانیم با دانش آنها را رفع کنیم و با تغییر سیستم آب داری به باغ کود نیز بدهیم چرا که سطح باغات با میزان دِبی چاهها نامتناسب نیست و میتوان مسئله را مدیریت کرد.

*به بحث کود اشاره کردید. امسال رییس اتحادیه پسته کاران گفت نیاز سرمایی پسته برطرف نشده است و باید به طور مصنوعی با روغن ولک  آن را برطرف کرد. اما کشاورزان معترضاند که به جای ریختن پارافین در روغن ولک، روغن سوخته یا گازوئیل اضافه میشود و درختها را از بین میبرد که بر این مسئله نظارت نمیشود. چطور میشود که مافیای کود و سم ایجاد شده است که به پسته خسارت وارد میکند و کشاورز را متضرر میکند؟

من خیلی موافق نیستم که بگوییم مافیایی به نام کود و سم داریم و نمیدانم چرا در این مملکت هر چیزی که مشکل دارد، فکر میکنیم حتما یک مافیایی دارد؛ خودمان رفتار درست انجام نمیدهیم. تولیدکنندگان، آزمایشگاهها و سیستم نظارتی هم خوب عمل نکردند. فضا باز است و در نتیجه عدهای متخلف هم پیدا میشوند و محصولشان را ارزانتر ارائه میکنند. کسانی هم که خوب عمل میکننِد، نمیتوانند محصولاتشان را بفروشند؛ چون گرانتر از محصولات مخرب است در نتیجه آن ها هم کم کم تخلف میکنند.

اصل موضوع به سیستم نظارتی برمیگردد که دچار ضعف است و باید مشکل را حل کند، به نظر من هیچ مافیایی وجود ندارد. شرکتهای مختلفی هستند که پارافین میگیرند روغن ولک تولید میکنند، ولی بعضی از آنها به جای پارافین از گازوئیل استفاده میکنند و درختان ما را دچار مشکل میکنند. این کار وزارت کشاورزی یا نهادهای نظارتی دیگر است که جلوی این تخلفات را بگیرند.

البته انجمن پسته ایران این کار نظارتی را شروع کرده است و کودها را آزمایش میکند و نمونههای مناسب را معرفی میکند. وقتی این اتفاق میافتد کسانی که تخلف میکنند کم کم مجبور میشوند طبق اصول تولید کنند و این نظارت میتواند به ما کمک کند. متاسفانه نظارت تا به حال نبوده است. باید تعداد زیادی از باغاتمان را از دست بدهیم و دچار خشکی شود و معضلات پاشش گازوئیل به باغها بهوجود بیاید و اعتراضها بلند شود  که کسی پیگیری کند  و در نهایت هم خود باغداران و انجمن پسته شروع کردند این کار را بکنند.

گفتید در کرمان با مشکل نیاز های اولیه روبهرو هستیم. به نظر شما راهکاری برای تولید واریتههایی که نسبت به خشکی مقاومتر باشند وجود ندارد ؟

 حتما این امکان وجود دارد و اگر بخواهیم بحث را به این سمت ببریم که موسسه تحقیقات پسته چه کارهایی برای ما کرده است شاید نمره خوبی نگیرد. با توجه به سرمایهگذاری و هزینهای که شده آنچه که به عنوان دانش از آنجا به بخش کشاورزی و باغدارها منتقل شده دانش زیادی نبوده است .

البته کارهای خوبی هم داشتهاند و گزارشهایی هم در اینباره دارند اما  وقتی نسبت هزینهها را می بینیم، قابل قبول نیست. ما هنوز یک رقم خاص نداریم، آنچه که داریم توده است چه احمد آقایی و چه کله قوچی و …  و هیچ کدام رقم اصلاح شده نیست. بنابراین میتوانیم بگوییم اگر موسسه برود دنبال ارقامی که مقاوم باشد و بتواند کم آبی را بهتر تاب بیاورد می تواند به باغدارها کمک کند.

 به علت وسعت زیر کشتمان یک آزمایشگاه طبیعی داریم و با تنشهای خشکی زیادی که پیش آمده شاید بخش اول تولید ارقام را هم بتوان از روی درختان انتخاب کرد؛ یعنی  انتخاب طبیعی رقمی که ببینیم با همان آب کم از بقیه درختها کارکرد بهتری دارد و رشد میکند.

اگر در بخش تحقیقات کشاورزی سرمایهگذاری کنیم چه در باغات پسته و چه در سایر بخشها در تولید بذر و سایر کارها به نتایج بهتری خواهیم رسید. متاسفانه برای تولید رقم در بخش تحقیقات کشاورزی به جز چند مورد خاص مثل گندم کار دیگری نکردیم که ارقام متناسب با اقلیمهای مختلف که به کشاورزان بدهیم.

*در اینباره می توانیم از نتایجی که آمریکاییها به آن رسیدند استفاده کنیم با توجه به اینکه اصول کشت آنها متفاوت است؟

منطقهای که آمریکاییها پسته کاری میکنند با ما متفاوت است چرا که باغهای آنها در ارتفاع پایینتری است و رطوبت نسبی بیشتری دارد.

 مدتی است که روی پایه آمریکایی در کشور ما کار میشود و نتایج هم یک جا مثبت و  یک جا منفی بوده است. در حال حاضر شرکت طوبی روی ارقام آمریکایی کار می

کند اما به طور کلی نتایج مثبتی از ارقام آمریکایی در ایران به دست نیامده است. چرا که آنها متناسب با اقلیم خود دست به تولید و اصلاح رقم زدند و آنچه که ما نیاز داریم توسعه ریشه عمیقتر و مقاومتر است. یعنی اگر در داخل منطقه خودمان اصلاح انجام دهیم ارقام بهتری پیدا خواهیم کرد.

یکی از اولین شاخصهای مقاوم خشکی، ریشه گسترده است. وقتی راجعبه سیستمهای قطرهای صحبت میشود، کشاورزان دلهره میگیرند و میگویند با این ریشههای عمیق سیستم قطرهای چطور میتواند درخت را سیراب کند؟  در واقع تصور کشاورزان اشتباه است، چون ریشه عمیق پسته را دیدهاند و برداشت اشتباهی از سیستم قطرهای دارند که آب را کم و سطحی میدهد درحالیکه اینکه اینطور نیست.

*میشود ساختار آبیاری قطرهای و دریافت ریشه را شرح دهید؟

زمانی که در ایران اجرای سیستمهای تحت فشار روی باغات پسته شروع شد، سمت بابلرها رفتند. بابلرها دِبی زیادی را در خروجی هر درخت میداد که مقداری به سیستم سنتی نزدیکتر بود و طشتکی پای هر درخت ایجاد میکردند. این بابلر با دِبی زیادی که داشت طشتک پر آب میشد و به همین صورت پای هر درخت یک طشتک ایجاد میشد. این بابلرها برای   باغات بزرگ خوب نبودند و  روی باغات تا سن ۱۰ سال جواب میداد. وقتی ریشه نیاز به توسعه بیشتری داشت طشتکی که در آورده بودند، فقط  پای درخت را خیس میکرد و باقی خاکی که در فاصله دو درخت بود خشک میماند و ریشه نمیتوانست توسعه پیدا کند. بنابراین از بابلر نتیجهای حاصل نشد و بر سیستم قطرهای تمرکز شد و سیستم قطرهای چون نوار مرطوبی ایجاد میکرد ریشه وارد این نوار مرطوب میشد و  چون نوار سرتاسری بود، هر چقدر میخواست حرکت میکرد و نتیجه بهتری حاصل شد .

 در آمریکا اعداد و ارقامشان بیشتر از ما است چیزی بین ۱۲ تا ۱۵ هزار متر مکعب از سیستم قطرهای استفاده میکنند. در اینجا میبینیم باغداران ما با سیستم نشتی ۵ هزار متر مکعب استفاده میکنند و مسلم جواب نمیگیرند. کسانی که سیستم قطرهای دارند و ۸ هزار متر مکعب در هکتار مصرف میکنند نتایج خوبی گرفتند. سیستم زیر سطحی هم که نوع دیگری از سیستم قطرهای است تا اینجا نتایج خوبی داده است و کاملا قابل توصیه است.

 مشکل وقتی پیش میآید که آب خیلی شور و EC ها بالا باشد و بترسیم از این که قطره چکانها بسته شود آنجاست که محدود میشویم. راه حلی برایش پیدا شده همین سیستم زیر سطحی است. با توصیههایی که از تحقیقات و وزارت کشاورزی شده تا EC ۶۰۰۰ هم  با سیستم قطرهای کار میکنند و زیر سطحی را تا ۸ هزار هم کار کردند و موفق بودند ولی بیش از آن را توصیه نمیکنند و آنها باید به صورت نشتی آبیاری شود.

با این نوع آبیاری میتوانیم به توسعه ریشه کمک کنیم و درخت هم بازدهی بیشتری خواهد داشت.

سیستم قطرهای به راحتی عمق خاک را خیس میکند و از لحاظ توزیع کود و آبیاری هم بسیار تاثیرگذار است و بازدهی را به شدت بالا میبرد؛ بنابراین در اکثر مناطق رطوبتی که ریشه توسعه پیدا کرده است آب و کود با هم وجود دارد. کود همراه با آب حرکت میکند بنابراین در اکثر نقاطی که ریشه در منطقه رطوبتی توسعه پیدا کرده است آب و کود با هم هستند. روشهای قدیمی مثل چال کود و کانال کود فقط با بخشی از ریشه در تماس بود، اما الان کودهایی داریم که قدرت حرکتش بیشتر است و حتی کودهای فسفاتهای که قبلا سرعت حرکتشان پایین بود در حال حاضر انواعی با قدرت حرکت بیشتر دارند.

 * همیشه این بیم وجود دارد کودی که خوب عمل میکند ممکن است به درخت آسیب بزند و یا خاک را با فرسایش روبهرو کند؛ به خصوص وقتی که از کود اسیدی صحبت میکنیم. این ترس درباره کودهای جدیدی که گفتید صادقند؟

استفاده از هرچیزی به صورت غیر منطقی و محاسبه نشده امکان ایجاد معضل را دارد اما وقتی که حساب شده و اصولی باشد هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند.

در اذهان عمومی چنین چیزی است و عمدتا مربوط به گیاهان برگی مثل سبزی و صیفی میشود که اگر ازُت بیشتری به آنها داده شود، نیترات بیشتری خواهند داشت که برای انسان مضر است، ولی تمام این مسائل قدرت کنترل دارد و دانش فنی به ما میگوید که به ازای هر تن پسته خشک یا هر محصول دیگر چه مقدار ازُت نیاز داریم. با  سیستم قطره ای اینکار خیلی خوب انجام میشود چرا که یک سیستمی یکنواخت  دارد و کاملا قابل مدیریت است و نه تنها باعث فرسایش نمیشود بلکه به علت استفاده ما از کودهای حیوانی، خاک بهبود مییابد و در سیستم قطرهای نیز که از کودها و اسیدهای هیومی استفاده میشود خاک نه تنها فرسایش نمی یابد بلکه تقویت نیز میشود.

بیش از اینکه برای استفاده از کود معضل داشته باشیم، در استفاده از سم دچار مشکل هستیم و سم پاشیهاست که ما را دچار مشکل میکند.

 کود هایی که به گیاه میدهیم به جز استانهای شمالی که سطح آب بالا است به آبهای زیر زمینی ما هیچ آسیبی نمیرساند چرا که در همه استانهای خشک و نیمه خشک کشور عمق چاه ها دویست متری است و  نیترات اصلا به آب نمیرسد و نباید نگران آلودگی آبها باشیم.

اما مصرف زیاد سموم باعث میشود دچار خطر شویم. اتفاقی که افتاده افزایش سرسامآور سموم کشاورزی بوده است، اما در حال حاضر  کشاورزان ما  سموم را آگاهانهتر و کمتر مصرف میکنند.

قبلا این گونه بود که یک نوع سم میزدند و اگر آن سم اثر نمیکرد، سم دیگری میزدند. سم نیز ارزان بود و حتی یارانه داشت و مصرف کشاورزان  را بالا میبرد.

اما از وقتی که یارانه برداشته شد و قیمتها هم بالا رفت، باعث شد که کشاورزان کمتر، با احتیاط بیشتر و فقط در زمانهای نیاز از سم استفاده کنند و حتی کارشناس بگیرند که در استفاده از سم اشتباه نکنند.

در باغداری پسته بزرگترین آفت پستیل است که برای دفع آن خیلی از سموم مصرف میشد، اما الان راه حلهای غیرشیمیایی پیدا شده است و قبل از زیاد شدن جمعیت پستیل، برگها را شستوشو میدهند که همراه با مقداری کود سولو پوتاس، ریکا و صابون است.

همچنین  در حال تجدید نظر بر کنترل علفهای هرز در باغها هستیم و علفهای هرز را به طور کامل از بین نمیبریم چرا که در آنجا حشرات مفید هستند و بخشی از آفات را حشرات مفید کنترل میکنند.

آفت خطرناک دیگر پسته، پروانه چوبخوار است که بخش عمدهای از باغات ما را در برگرفته است و برای دفع آن مجبور به استفاد از سم هستیم، ولی این آفت یک نسل بیشتر در سال ندارد و بیش از دو نوبت سم پاشی برای نابودی آن استفاده نمیشود و زمان این سم پاشی  هم اول فصل است و قبل از اینکه پسته بخواهد گرده افشانی کند سم پاشی اتفاق افتاده است و اگر سم اثری هم داشته باشد تا موقع رویش و برداشت پسته تجزیه شده است.

این حرف به این معنا است که پسته ارگانیک تولید میکنیم؟

تولید پسته ارگانیک بحثی جداگانه دارد چرا که وقتی از محصول ارگانیک صحبت میکنیم  یعنی نباید به محصول 

کود شیمیایی بدهیم.

 مسئله تولید ارگانیک مسئله پیچیدهای است که پیگیری آن در مورد برخی از محصولات شاید خیلی هم به صلاح نباشد که با وضعیت منابع آبی موجود دست به تولید ارگانیک بزنیم. چرا که وقتی ارگانیک تولید میکنیم نباید کود شیمیایی دهیم؛ برای یکسری گیاهان مثل زعفران که محصول کمی دارد، میتوانیم این کار را بکنیم و از کودهای دامی و چرخه طبیعت استفاده کنیم که همان مقدار کفایت میکند.

  اما فرض کنید دارید چغندر قند یا ذرت درو میکنید و ۱۰۰ تن در هکتار دیگر شوخی نیست که بخواهیم کود حیوانی به محصول بدهیم  نمیخواهم بگویم این مسئله غیرممکن است ولی از لحاظ اقتصادی و میزان  آبی که میدهیم و با وضعیتی که کمیت در آن عامل مهمی است باید به کیفیتی بسنده کنیم که محصول سالم باشد و سم غیر مجاز نداشته باشد.

 گیاه در مجموعه اقلیم خشک ما و خاکهای آهکی که پ هاچهای بالایی  دارند و نمیتوانند یک سری عناصر از جمله آهن و روی را جذب کنند. اگر بخواهیم این مکملها را داشته باشیم باید کود را به روش محلول پاشی اضافه کنیم .

حرفی که میزنم نیاز به کار تحقیقاتی دارد اما شاید محصول ارگانیک در کشور ما خیلی چیز خوبی نباشد چون فاقد عناصر مورد نیاز بدن است البته این یک سوال و یک فرضیه است.    

  •