داستان روستای وریده در کچومثقال از توابع شهرستان اردستان به ما میآموزد که اصلاح الگوی کشت و تمرکز بر این مسئله که هر منطقه استعداد پرورش چه نوع گیاهی را دارد میتواند کشاورزی کشور ما را با رونقی بیهمتا همراه سازد اما تاکنون نهادهای مسئول از جمله وزارت جهاد کشاورزی در این باره چه کردهاند؟
امیرحسین احمدی؛ امرتات
آفتاب به پشت
کوهها رسیده بود و هوای روستا به سمت خنکی میرفت. بادی در دشت وزیدن گرفته بود و
هر رستنی را به رقص در میآورد. پیرمردی از دور با بیلی بر دوش به سمت زمینها میآمد
و جوانی بار بزرگی از یونجه و علف را بر دوش میکشید. لابد علوفه را برای گاوشان
میبرد.
چند ماشین در کنار استخری ایستاده بودند که برای آبیاری زمینهای دشت بود و برخلاف سال گذشته پرآب شده بود. در کنار ماشینها خانوادهای نشسته بودند که ظاهری شهری داشتند و تعدادی از آنها از درخت توت کنار استخر بالا رفته و مشغول تکاندن شاخهها بودند.
از استخر که گذر میکردی و جلوتر میرفتی باغهای انار کوچک و زمین های کشاورزی بسیار کوچکتری وجود داشتند. شاید مجموع تمام باغها و زمینها به بیش از یک هکتار نمیرسید. مقدار اندکی از زمینها به زیر کشت سبزی صیفی یا محصولاتی مثل بادمجان رفته بود. قاعدتا هر کس در حد توان خود آنها را برای مصرف شخصی خود کاشته بود.
بخش بزرگتر زمینها اما خالی از هرگونه محصول زراعی بود. به گفته ساکنان منطقه سالها پیش که جوانترها برای کارگری به شهر رفتند کسی دیگر در زمینهای بیابان چیزی نمیکارد.
منطقه وریده، در روستای کچومثقال از توابع شهرستان اردستان قطعات کوچکی از زمینهای زراعی را در خود جای داده بود. حال وریده محل رستن خارهایی شده بود که به نظر میرسید چیزی بیش از تصور ما از خار بیابان باشند.
یکی از افراد بومی منطقه میگفت: در سراسر روستای کچو مثقال بیش از ۲۰ دشت وجود دارد که مردم این روستا که خرده مالک بودند در گذشته اندک محصولی در آنها میکاشتند تا نیاز خود و خانوادهشان را برآورده کنند.
هرچند زمین ها کوچک بود اما به تناسب کوچکی خود آب مصرف نمیکرد چرا که روستاییانی که کشت کرده بودند راهی را به جز شیوه آبیاری سنتی یعنی همان «شیوه غرقابی» بلد نبودند. تا چشم کار میکرد در سراسر دشت وریده و یا حتی دشت های دیگر آبادی مثل مینا، خوشگلستون، مزارع علی، مزارع ممد و... پر از خار شده بود.
آب این زمین ها از استخر پشت دشت تامین میشد و به گفته یکی از اهالی روستا چند سال پیش قنات خراب شد و آن را بد تعمیر کردند و قنات کارایی گذشته را خود از دست داد. این کشاورز همچنین گفت که نیمی از پول اصلاح قنات را باید مردم میدادند و نیم دیگر را دولت پرداخت میکرد اما چون مردم اعتمادی به دولت نداشتند خود به اصلاح قنات پرداختند.
در منطقه آب زیادی وجود نداشت اما زمینها به اندازه زمین های مناطق پرآب آبیاری میشدند؛ برای مثال در یک زمین که چهار درخت وجود داشت از شیوه غرقابی استفاده میشد درحالی که به گفته تعدادی از کشاورزان درختان با کمتر از نصف میزان آب داده شده میتوانستند محصول داشته باشند.
مشکل بزرگ دیگر روستا جویبارهایی بودند که از خاک تشکیل میشدند و بخش زیادی از آب را اتلاف میکردند. آب آنها در ساعتهای زیادی از روز زیر تیغ تیز آفتاب بود که باعث تبخیر با میزان بالایی میشد.
یکی از روستاییان در این مورد میگفت: اگر وزارت جهاد کشاورزی فناوریهای آبیاری پربازده را به این منطقه میآورد و به کشاورزان نیز اسلوب کشت را آموزش میداد کشت در این منطقه نیز رونق میگرفت بدون اینکه آب کاهش پیدا کند و اکنون جوانان ما به جای آنکه برای کارگری به تهران بروند بر سر زمینهای خود محصولات متناسب اقلیم این منطقه را کشت میکردند.
مساحت وسیعی از دشت به خارستان تبدیل شده بود اما آیا کسی میدانست که خارها هم میتوانند به اندازه گندمها، ذرتها و… با اهمیت باشند و میتوان از این خارها هم محصولی برداشت کرد؟
در بخشهای زیادی از زمینهای زراعی سابق خاری بالا آمده بود که دانههای آن همان دانههای خاکشیر بود. شاید زمینهایی که طبیعت آنها را زیر کشت خاکشیر برده بود بیش از ده هکتار بودند اما رها شده بودند و دانههای خاک شیر به زمین میریخت بدون آنکه کسی بداند این دانهها خاصیتی دارند، چرا که هیچ یک از کشاورزان باور نداشت که خار بیابان هم میتواند سودی داشته باشد.
یا گیاهی پر از تیغ که نام آن کشکال بود و برگهای ضمختی داشت که علی اکبر جعفریان که خود پزشک و متخصص گیاهان دارویی است درباره آنها میگفت اگر حشرههای منطقه این گیاهان را بیابند و بر روی آنها شیره بریزند، این گیاهان پس از مدتی خاصیت دارویی خوبی برای درمان مرض ریه و سرفههای مزمن پیدا خواهند کرد.
جعفریان در این باره به امرتات گفت: وزارت جهاد کشاورزی باید برای مزارع، الگوی کشت متناسب با اقلیم تعریف کند. در این روستا محصولات آببر به هیچ وجه نمیتوانند توسعهای پیدا کنند اما اگر کاری کارشناسی شده انجام میشد و به کشاورزان توصیه میشد که محصولاتی مانند زعفران یا پسته بکارند ممکن بود کشاورزی اینجا دوباره رونق می یافت، بنابراین به نظر میرسد که وزارت جهاد کشاورزی بر اساس وظیفه خود باید برحسب استعداد هر روستایی الگوی کشت تعریف کند.
پایان پیام