اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

مرثیه‌ برای محصولی که زمانی ارزآورترین محصول کشاورزی ایران بود

پنبه یکی از محصولات کشاورزی است که استفاده مستقیم در صنایع به‌خصوص صنعت نساجی دارد. کشت این محصول که در کشور ما پیشینه زیادی دارد حالا با بحران روبه‌رو است و مسائل پیچیده‌ای گریبان آن را گرفته است که منشا آن مشخص نیست.

کشت پنبه 2امیرحسین احمدی_پنبه یکی از محصولاتی است که کشور ما در کشت آن سابقه پنبه طولانی مدت دارد اما امروز کشت این محصول با بی‌میلی کشاورزان رو‌به‌رو است؛ نسل های جوان‌تر دیگر رغبتی به کشت پرزحمت، سنتی و کم‌سود پنبه ندارند و از کشت آن سرخورده شده‌اند. بسیاری از کشاورزان علت این بی‌رغبتی را نبود مکانیزاسیون، عدم حمایت های دولت و کوچک شدن زمین هایشان به علت قانون ارث می دانند؛ مسئله ای که کشت پنبه را از صرفه می اندازد. به همین علت است که بسیاری از کشاورزان، از جمله کشاورزان استان گلستان، روی به کشت های کم دردسرتر از جمله برنج آورده اند و همین مسئله باعث شده است که ایران مزیت نسبی خود در تولید پنبه را از دست بدهد.

مسئله دیگری که بسیاری از کشاورزان پنبه، نسبت به آن معترضند فقدان بذرهای مناسب و پربازده است؛ بذری که بتواند در هر هکتار به طور میانگین محصول بیشتری دهد.

کاویانی: ایران قبل از انقلاب یکی از صادرکنندگان مهم پنبه بود، به گونه‌ای که تنها از استان گلستان ۱۰۰ هزار تن پنبه به ۲۱ کشور دنیا صادر می شد اما بعد از انقلاب سطح زیر کشت پنبه کاهش پیدا کرد

همه چیز از سال ۷۹ شروع شد…

محمدحسین کاویانی، رییس صندوق پنبه ایران درباره علت کاهش تولید پنبه در سال های اخیر گفت: کشور ما قبل از انقلاب یکی از صادرکنندگان مهم پنبه بود، به گونه‌ای که تنها از استان گلستان ۱۰۰ هزار تن پنبه به ۲۱ کشور دنیا صادر می شد اما بعد از انقلاب سطح زیر کشت پنبه کاهش پیدا کرد؛ با این حال ما نیاز به واردات این محصول نداشتیم.

وی ادامه داد: در سال ۷۹ وزارت صنایع به وزارت جهاد اعلام کرد که نیاز به ۲۲۶ هزار تن پنبه دارد و فردی در وزارت جهاد پیدا نشد که برآورد کند که میزان تولید پنبه در ۱۰ سال قبل‌تر از آن سال چه میزان بوده است و به چه علت وزارت صنعت امسال این حجم از پنبه را تقاضا کرده است و این در حالی بود که تا قبل از سال ۷۹ میزان مصرف پنبه حتی اگر ظرفیت اسمی ۲۲۶ هزار تن داشتند مصرفشان هیچ‌وقت بیش از ۱۲۰ هزار تن نبوده است.

کاویانی ضمن بیان اینکه در آن سال قیمت خرید تضمینی پنبه را بالا بردند افزود: نهایتا در سال ۷۹، ۱۴۷ هزار تن پنبه تولید شد و صنایع بیش از مقدار گذشته را نیاز نداشتند و نخریدند. صندوق پنبه را مکلف کردند که از بانک کشاورزی وام بگیرد و ۲۵ هزار تن پنبه مازاد نیاز صنایع را بخرد؛ پنبه مانند بسیاری از محصولات کشاورزی دیگر عمر مفیدی دارد و پس از مدتی امکان فساد آن وجود دارد. سال ۸۰، پیگیری کردیم که ضرورت دارد پنبه را بفروشیم و در نهایت به ما مجوز دادند که ۲۰ درصد زیر قیمت خرید، پنبه های ذخیره شده را بفروشیم و دولت اعلام کرد خسارات را می پردازد و از ۲۵ هزار تومان حدود ۱۲ هزار تن را صنایع نساجی خریدند اما اگر صندوق پنبه می خواست همه ۲۵ هزار تن پنبه ذخیره شده را به بازار تزریق کند تعادل بازار به هم می خورد و کشاورزان متضرر می شدند بنابراین برای پنبه های موجود مجوز صادرات گرفتیم و سال ۱۳۸۲، ۱۲ هزار ۵۰۰ و تن پنبه را صادر کردیم.

رییس صندوق پنبه تصریح کرد: تا سال ۸۲ واردات پنبه ممنوع بود چرا که ما در داخل تولید داشتیم اما در سال ۸۲ نرخ جهانی پنبه به شدت کاهش یافت و به زیر یک دلار رسید؛ صنایع نساجی اعلام کردند که “ما نیاز به ۳۵ هزار تن پنبه طول تار بلند داریم که در کشور تولید نمی شود بنابراین ممنوعیت واردات آن قابل قبول نیست”؛ این در حالی است که تا همین امروز هم ما حتی یک تن پنبه طول تار بلند مصرف نکرده‌ایم.

وی افزود: من در حضور معاون صنایع وزیر گفتم که سال های گذشته این ۳۵ هزار تن از کجا تهیه می شد و اگر امسال ظرفیت مصرف پنبه طول تار بلند در کشور ایجاد شده کدام کارخانه ها هستند که استفاده می کنند؟ به هرحال حرف من را قبول نکردند و مجوز واردات صادر شد. با این حال از طرف صندوق پنبه گفتیم که اگر پنبه طول تار متوسط آوردند چه؟ گفتند که در اینصورت ۲۰ درصد تعرفه واردات می گیریم تا واردات را کاهش دهند”؛ تعیین طول تار پنبه یا برعهده کارشناس پنبه است یا دستگاه مخصوص و در تخصص مامور گمرک نیست.

کاویانی همچنین گفت: صنایع نساجی پنبه طول تار متوسط وارد و اعلام کردند پنبه طول تار متوسط وارد کردیم و تعرفه هم پرداخت نکردند؛ من همان سال اولین نمونه وارداتی را از یکی از کارخانه ها گرفتم و در وزارت جهاد کشاورزی آزمایش کردم و طول آن ۲۸.۸ میلی متر بود در حالی‌که یک نمونه از پنبه تولید شده در دشت فردوس را آزمایش کردیم که طول تارش بالاتر از ۳۰ میلی متر بود و از پنبه وارداتی بلندتر بود؛ این مسئله را به وزارت جهاد کشاورزی اعلام کردیم و از آن سال کشاورز دلخور شد و رنجید و راه واردات پنبه باز شد در نتیجه سطح کشت پنبه کاهش پیدا کرد.

کاویانی: زراعت پنبه با توجه به افزایش قیمت سایر محصولات کشاورزی، مجوز صادرات و یارانه ای که دیگر کشور ها به تولید پنبه خود می دهند تا قیمت جهانی پنبه پایین بماند سبب شده کشاورزان از کشت این محصول دلسرد شوند

اقلیم استان گلستان مناسب کشت پنبه است؛ نه شالیکاری

رییس صندوق پنبه بیان کرد: کشاورزان به خصوص در استان گلستان شروع کردند به کشت شال در حالی که استان گلستان اقلیم مناسب شالیکاری نیست و قبل از انقلاب حداکثر شالیکاری در اراضی که از آب های سطحی رودخانه استفاده می کردند بین ۲۵۰۰ تا ۷۵۰۰ هکتار بوده است اما امسال بر اساس آمار غیر رسمی که من دریافت کردم بیش از ۱۵۰ هزار هکتار در استان گلستان شالیکاری داریم و ۱۸۰ هزار هکتار کشت پنبه استان گلستان تبدیل به حدود ۱۰ هزار هکتار شده است و از سال ۸۲ واردات پنبه آغاز شده به طوری که امسال ما ۴۳ هزار تن واردات داشتیم و تا پایان سال حداقل نیاز به ۲۰ هزار تن واردات نیاز داریم. زراعت پنبه با توجه به افزایش قیمت سایر محصولات کشاورزی، مجوز صادرات و یارانه ای که دیگر کشور ها به تولید پنبه خود می دهند تا قیمت جهانی پنبه پایین بماند سبب شده کشاورزان از کشت این محصول دلسرد شوند و کشت پنبه به حدود ۷۰ هزار هکتار در کل کشور برسد و در طی این سال ها بسیاری از کارخانه های پنبه پاک‌کنی تعطیل و خیلی از کارگران کشاورزی بیکار شدند.

وی افزود: به پنبه کم‌لطفی شد و نرخ های تضمینی پنبه نسبت به سایر محصولات افزایش نداشت و کشاورز هم به فکر منافع خود است و ترجیح داد زراعت های کم زحمت تر را پی بگیرد. امسال نرخ خرید تضمینی پنبه ۳ هزار و ۲۰۰ تومان شد و با توجه به نوسانات ارزی اخیر و اینکه به پنبه ارز دولتی نمی دهند و ارز نیما می دهند باعث شد که قیمت وش حدود ۶۵۰۰ تومان شود.

کاویانی در پایان اظهار کرد: امیدواریم سیاست های وزارت جهاد کشاورزی در جهت کشت بیشتر پنبه و افزایش سطح زیر کشت آن باشد که در این راستا باید به ترویج مکانیزاسیون و وارد کردن کمباین پنبه و همچنین وارد کردن بذرهای مناسب و پربازده تر و زود بازده تر که زمین را به مدت یک سال درگیر کشت پنبه نکند، مبادرت ورزید. قیمت جهانی پنبه الان نزدیک به دو دلار است و پیشنهاد کردیم اگر بنا است پنبه ای به کشور وارد شود باید تولید داخل مشخص باشد و کمبود نیاز صنعت نساجی مشخص باشد و مجوز واردات را در مقابل خرید پنبه داخلی دهند و اگر پنبه ارزان شد هر کس نرود وارد کند و کشاورزان را متضرر کند.

کاشت، داشت و برداشت پنبه در تمام دنیا مکانیزه شده است

همچنین، محمدعلی انصاری، رییس اتحادیه پنبه‌کاران داراب با اشاره به مشکلات کشت پنبه از جمله نبود مکانیزاسیون گفت: کشت سنتی پنبه در همه جای جهان منسوخ شده است و به علت سختی آن نسل های جوان تر به سراغ کشت این محصول نمی آیند.

انصاری: کشت سنتی پنبه در همه جای جهان منسوخ شده است و به علت سختی آن نسل‌های جوان‌تر به سراغ کشت این محصول نمی‌آیند

انصاری با اشاره به اینکه بذر پربازده یکی دیگر از عواملی است که می تواند به تولید پنبه رونق دهد بیان کرد: بذر رکن اصلی کشاورزی است و بسیاری از کشورها به سمت اصلاح بذر رفتند؛ در سال های اخیر اقدام به واردات بذر بدون کرک کردیم و ۱۲۰ تن بذر از یونان وارد کردیم که موثر واقع شد و کشاورزان همچنان متقاضی این بذرها هستند چرا که در هر هکتار ۸۰ تا ۱۲۰ کیلو بذر سنتی لازم است در حالی که در هکتار ۲۰ تا ۵۰ کیلو بذر بدون کرک نیاز است.

وی افزود: با ورود این بذرها تحولی در کشت پنبه به وجود آمد و وزیر جهاد کشاورزی از زمین هایی که با بذرهای جدید کشت شده بودند بازدید کردند.

انصاری تاکید کرد: باید به سمت اصلاح بذر برویم؛ ترکیه امروز، یک میلیون هکتار پنبه‌کاری دارد با این حال همچنان بخشی از نیاز خود را از طریق واردات بذرهای اصلاح شده تامین می کند و در پی تولید آنها است.

بذرهای وارداتی عامل تحول کشت پنبه بودند؟

در حالی که انصاری معتقد بود بذرهای وارد شده شرایط کشت پنبه را در کشور متحول کرده اما رییس موسسه تحقیقات پنبه نظر دیگری داشت.

قربانعلی روشنی اظهار کرد: درباره بذرهایی که آقای انصاری وارد کرده اند باید گفت که لذتی که در واردات هست در تولید نیست. ایشان مدعی هستند بذرهایی که وارد کرده اند بذرهای پربازدهی بوده و از بذرهای داخلی بهتر است اما واقعیت امر این است که ۵۰ تن بذر بدون کرک باید حداقل ۲۵۰۰ هکتار را زیر کشت ببرد در حالی که بذرهای آقای انصاری بیش از هزار هکتار قوه نداشت.

وی ادامه داد: ما ادعای دانش نداریم اما امروز اتکای بذر به داخل ۱۰۰ درصد است و بذرهایی که در داخل تولید می شوند متناسب با شرایط اقلیمی است اما به علت مسائل اقتصادی وقتی که پنبه را در زمین های نامرغوب می کارند و زمین های مرغوبی مثل دشت گلستان را به کشت های دیگر اختصاص می دهند مشخص است که کارکرد این بذرها پایین می آید.

رییس موسسه تحقیقات پنبه افزود: با تمام این اوصاف اما کشاورزی که از بذرهای داخلی استفاده کرده بود توانست حدود ۱۰ تن در هر هکتار تولید کند در حالی که کشاورزی که از آقای انصاری بذر خریده بود حدود ۷ تن پنبه در هر هکتار برداشت کرده بود اما با توجه به کارهای پشت پرده ای که آقای انصاری کرد توانست کشاورزی که از بذرهایش استفاده کرده بود را به عنوان کشاورز نمونه جا بزند.

روشنی:  صندوق کاری به تولید پنبه ندارد و صرفا به فکر دلالی است. عده‌ای دنبال خوشی‌های پرسود هستند؛ ما ۴ بار صورتجلسه کردیم که ۵۰ کیلو از بذرهای وارد شده را بدهید تا کنار بذرهای داخلی بکاریم و عملکرد را مقایسه کنیم اما این اتفاق نیافتاد

وی با اشاره به اینکه صندوق کاری به تولید پنبه ندارد و صرفا به فکر دلالی است افزود: عده ای دنبال خوشی های پرسود هستند؛ ما ۴ بار صورتجلسه کردیم که ۵۰ کیلو از بذرهای وارد شده را بدهید تا کنار بذرهای داخلی بکاریم و عملکرد را مقایسه کنیم اما این اتفاق نیافتاد.

روشنی همچنین تصریح کرد: آقای انصاری در زمانی که دلار ۳ هزار تومان بود هر کیلو بذر را ۱۲ هزار تومان می فروخت در حالی که حداکثر قیمت بذر در دنیا یک و نیم دلار است و آقای انصاری نزدیک به سه برابر قیمت جهانی بذر می فروخت و بابت این سود کلان از دولت یارانه هم می گرفت.

وی افزود: آقای انصاری که سال ۹۳ از رییس جمهور جایزه گرفت، عصر همان روز قول یارانه میلیاردی به واردکنندگان بذر داده بود.

کشاورزان به چه علت از بذرهای وارداتی راضی اند؟

وی در پاسخ به این سوال که بعضی از کشاورزان از بذرهای وارداتی اظهار رضایت کردند گفت: آقای انصاری امپراتور داراب است و پنبه کاران داراب هم با او نسبتی دارند.

در حالی که اظهارات برخی کشاورزان مخالف با اظهارات روشنی بود اما کوچکی، یکی از پنبه کاران استان فارس بیان کرد: چیزی که از ظاهر مشخص است این است که کشاورزان از بذر خارجی راضی هستند اما من یک سال این بذرها را کاشتم و نتیجه رضایت بخشی حاصل نشد که البته بخشی از آن به دلیل کمبود آب بود.

قانون ارث عامل دیگر کاهش سود دهی و کشت پنبه

علی مظفری، رییس سابق اتحادیه پنبه کاران، اما مشکل مهم کشت پنبه را قانون ارث دانست و تصریح کرد: مکانیزاسیون و اصلاح بذر در کشت پنبه دو مقوله مهم هستند اما به علت اینکه هزینه تمام شده پنبه بالا است در زمین های کوچک کشت آن را به صرفه نمی کند؛ برای مثال طول کمباین پنبه حدود ۶ متر است و همین مسئله امکان مانور این کمباین را در زمین های کوچک محدود می کند.

امیرحسین احمدی این گزارش را در اقتصاد۲۴ نیز منتشر کرده است.

تولید عسل بدون دخالت زنبور باعث نگرانی است/ ملکه‌های وارداتی بلای جان زنبورهای ایران

عفت رییسی سرحدی گفت: توسعه زنبورداری در هر جای دنیا یکی از عوامل اصلی برای افزایش محصولات کشاورزی است به طوری که محصولات باغی و کشاورزی را با گرده افشانی افزایش ۱۴۳ برابری می دهد.

کندوی زنبور عسل

امیرحسین احمدی- عفت رییسی سرحدی درباره وضعیت تولید عسل در ایران گفت: صنعت زنبورداری بعد از انقلاب رونق خوبی گرفت که دو دلیل عمده داشت اول اینکه جمعیت تحصیلکرده جوان نیروی آماده ای برای این صنعت فراهم کرد و بحث دیگر عدم وابستگی زنبورداری به سرمایه زیاد یا ساخت و ساز ویژه بود و با یک سرمایه متوسط می شود این صنعت زودبازده را راه اندازی کرد. حتی روستاییانی که به حاشیه شهرها رفتند به دلیل عرقی که به کشاورزی داشتند این صنعت کم هزینه را در روستاها راه اندازی کردند.

وی افزود: اما به موازات این افزایش نیرو در این صنعت مراتع و زیرساخت های پرورش زنبور عسل با وجود پیگیری ها، جدی دنبال نشد و تولید عسل در کشور ما دچار تناقضی است که به موازات رشد زنبورستان ها، علیرغم مراجعات و پیگیری ها، امکاناتی به این بخش اضافه نشده و از طرف وزارت جهاد کشاورزی هم حمایتی صورت نگرفته است، در عین اینکه برای صنعت زنبورداری نیز ردیف مشخصی در بودجه تعیین نشده است. دو مسئله مهم وجود دارد؛ اول اینکه در حرفه زنبور داری در کشور ما چون شرایط کار به گونه ای است که نیاز به ساخت و ساز و سرمایه گذاری سنگین ندارد هر فردی می تواند ۵۰ کندو بخرد و از شغل دیگری به حرفه زنبورداری بیاید یا زنبورداری شغل دومش باشد و انتظار دارد که این ۵۰ کندو بتواند زندگی اش را اداره کند و توقعاتش را از حداقل معیشت برآورده کند.

رییس سابق اتحادیه زنبورداران همچنین بیان کرد: به موازات آمدن این افراد به این حرفه، بودجه ای برای آن در نظر گرفته نشده است و تسهیلاتی که داده می شود عملا بدون نظارت اتحادیه زنبورداران است، نکته ای که در سایر بخش های کشاورزی از جمله در حوزه دام و طیور در حال ساماندهی است اما در پرورش زنبور عسل هنوز  اعطای تسهیلاتی که بر اساس اطلاعات کارشناسی باشد صورت نگرفته است و بحث هایی مثل آمایش سرزمین و مزیت سنجی در نظر گرفته نشده است. برای مثال فردی بیکار است و می رود وام زنبورداری می گیرد بدون اینکه به این نکته توجه شود که آیا این فرد آموزش های کافی برای پرورش زنبور را دیده است و به نکته دیگری که توجه نمی شود این است که آیا شرایط اقلیمی کشور ما ظرفیت این همه زنبور را دارد؟

در حال حاضر شرایطی طوری است که مثلا فردی بیکار است و می‌رود وام زنبورداری می‌گیرد بدون اینکه به این نکته توجه شود که آیا این فرد آموزش‌های کافی برای پرورش زنبور را دیده است؟

زنبورداری نیاز به تشکیلات کارشناسی دارد

رییسی سرحدی ادامه داد: در سال اول انقلاب تعداد کندوهای ما ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار بود اما امروز نزدیک به ۷ میلیون کندو در کشور وجود دارد که ۳۰ درصد از این تعداد هر ساله پاییز تلف و دوباره در فصل بهار احیا می شوند که خود این مسئله باعث افزایش هزینه است.

رییس هیات مدیره کانون علم، فن و دانش صنعت زنبور عسل بیان کرد: ما باید ببینیم وقتی که این همه فرد که به حرفه زنبورداری گرویدند به موازات آنها تشکیلات کارشناسی که اینها را هدایت کند بیشتر شده است؟ اما واقعیت این است که این مسئله کماکان سرجای خود باقی است؛ یعنی زمین های کشاورزی بیشتر نشده اند و به علت فرسایش خاک، از بین بردن جنگل ها و مراتع، استفاده بی رویه از سموم و و آفت کش ها و قرنطینه کردن یکسری مراتع توسط دستگاه ها روز به روز عرصه برای چرای زنبور عسل را محدودتر کرده است و شرایط اقلیمی از جمله کم بارشی، ریزگردها و نوسانات جدی دما تاثیرات خود را بر تولید عسل گذاشته اند.

سند راهبردی صنعت زنبورداری پس از ۴۰ سال در حال تدوین است

وی ادامه داد: با این حال در چند ماهه اخیر سند راهبردی صنعت زنبور عسل در حال آماده سازی است و مایه خوشحالی است که این سند پس از چهل سال در حال نوشتن است اما باید دانست که ضمانت اجرایی این سند برنامه ریزی صحیح است تا این سند مثل سندهای توسعه مشاغل یا پایان نامه ها در کشوها بایگانی نشود.

افزایش ۱۴۳ برابری محصولات کشاورزی با توسعه صنعت زنبورداری

رییسی سرحدی تاکید کرد: واقعیت این است که زنبورداری یک صنعت گرده افشان است که بر کشاورزی تاثیر مستقیم دارد؛ نکته ای که از دید بسیاری از برنامه ریزان کشاورزی پنهان مانده است، چرا که پرورش زنبور تنها منجر به تولید عسل نمی شود بلکه مسئله اساسی این است که فعالیت اصلی زنبور عسل گرده افشانی است که باعث افزایش ۱۴۳ درصدی تولیدات کشاورزی در کشورهای توسعه یافته شده است و رقم این افزایش محصول در کشور ما ۹۰ برابر است که در این سطح افزایش هم از ظرفیت های این حشره به خوبی استفاده نمی‌شود. در حالی که باغداران تا مدت ها اجازه چنین کاری را به زنبورداران نمی‌دادند که البته امروز اوضاع کمی بهتر شده است. در آمریکا هر کندو بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار برای چند روز گرده افشانی به باغدار اجاره داده می شود و درآمد زنبوردار تنها تولید عسل یا دریافت وام نیست بلکه سعی می کند که کندوهایش را قوی کند نه اینکه به مزارع ببرد و بابت آن پول بگیرد.

آفت کش ها، آفت پرورش زنبور هستند

رییس سابق اتحادیه زنبورداران با بیان اینکه استفاده از سموم و آفت کش ها تاثیرات جدی بر پرورش زنبور دارند گفت: وزارت جهاد کشاورزی یا واردکنندگان باید سموم یا آفت هایی را وارد کنند که کمتر به زنبور عسل صدمه می زند. سال ها است در اتحادیه اروپا و کشورهای توسعه یافته اجازه ورود سمومی که به زنبور عسل ضرر می زنند را نمی دهند اما این بحث در کشور ما دیده نشده است و چندان مهم در نظر گرفته نمی شود.

وی با تاکید بر اینکه یکی از معیارهای اصلی توسعه کشاورزی و امنیت غذایی، زنبور است اظهار کرد: اگر شرایط جوی مساعد باشد و دولت حمایت های لازم را انجام دهد میانگین متوسط برداشت عسل در کشور ما از هر کندو ۱۳ تا ۱۴ کیلو در سال است ولی واقعیت این است که در چند سال اخیر هیچ وقت میسر نشده است که زنبورداران بتوانند ۱۳ کیلو از هر کندوی خود برداشت کنند و میانگین برداشت از هر کندو سالانه ۵ تا ۶ کیلو است و اگر زنبورداری توانسته است بیش از این مقدار تولید کند به صورت موردی است در حالی که در کشورهای دیگر میانگین برداشت عسل بین ۲۰ تا ۲۵ کیلو از هر کندو است که ما با آن فاصله زیادی داریم.

زنبوردار سرمایه در گردش ندارد و سرمایه اش روز به روز محدودتر می شود؛ هزینه های حمل و نقل بالا است و نهاده ها نیز گران هستند؛ برای مثال دارو های مبارزه با کنه بسیار گران هستند؛ زنبور هم مثل هر جنبنده دیگری نیاز به نهاده و تیمار دارد اما آن زمانی که قیمت ارز ۳ هزار تومان بود زنبورداران برای خرید دارو و نهاده با مشکل روبرو بودند چه رسد به امروز که قیمت ارز به ۱۱ هزار تومان رسیده است

زنبورداری به محیط زیست آسیب نمی زند

رییسی سرحدی همچنین بیان کرد: در هیچ جای دنیا مثل کشور ما، مراتع در قرنطینه نیستند؛ برای مثال در کشور ما سازمان محیط زیست ناگهان پرورش زنبور در یک ارتفاع معین را محدود می کند در حالی که نمی دانند زنبورداران ما در ارتفاع های بالاتر در حال برداشت عسل هستند و باید این نکته را یادآوری کرد که صنعت زنبور عسل از معدود صنایعی است که نه تنها به محیط زیست هیچ آسیبی نمی رساند بلکه عاملی مهم برای جلوگیری از فرسایش خاک و  افزایش میزان گونه های گیاهی در حال انقراض است.

ابزار آلات تولید شده برای صنعت زنبور، ظرفیت صادرات دارند

وی ادامه داد: زنبوردار سرمایه در گردش ندارد و سرمایه اش روز به روز محدودتر می شود؛ هزینه های حمل و نقل بالا است و نهاده ها نیز گران هستند؛ برای مثال دارو های مبارزه با کنه بسیار گران هستند؛ زنبور هم مثل هر جنبنده دیگری نیاز به نهاده و تیمار دارد اما آن زمانی که قیمت ارز ۳ هزار تومان بود زنبورداران برای خرید دارو و نهاده با مشکل روبرو بودند چه رسد به امروز که قیمت ارز به ۱۱ هزار تومان رسیده است؛ وقتی هم که زنبور درمان نشود قیمتش کاهش پیدا می کند که همین امر تاثیر خود را برمیزان تولید عسل می گذارد.

رییس هیات مدیره کانون علم، فن و دانش صنعت زنبور عسل با اشاره به اینکه در این سال ها در تولیدات ابزار آلات برای پرورش زنبور عسل اقدامات خوبی صورت گرفته ابراز کرد: افرادی هستند که با توجه به الگوی شرایط بومی کشورمان و به دست آوری دانش روز و ارتباطاتی که دارند، کندوهای نوینی تولید کرده اند و ما در تولید ابزارآلات و کندو رشد خوبی داشتیم، اما باید از این افراد حمایت شود تا واحدهایشان به عنوان کارگاه شناخته شوند و تسهیلات بگیرند و باید امکاناتی باشد که فعالیت هایشان تجاری سازی و برندسازی شوند تا به دست تولیدکنندگان داخلی برسند یا حتی محصولات خود را صادر کنند چرا که ابزارآلات تولیدی ما قابل رقابت با محصولات مشابه کشورهای دیگر است و کیفیت ابزارآلات تولید شده در داخل با نمونه های مشابه ساخته شده در آلمان هیچ تفاوتی ندارند.

تسهیلات اعطایی بانک ها به صنعت زنبورداری نیازسنجی نمی شود

وی با اشاره به تسهیلاتی که بانک ها به زنبورداران می دهند گفت که تسهیلاتی که داده می شود باید نیازسنجی شود و مسئله ما با بانک ها از قبل هم همین بوده است چرا که باید ببینیم تسهیلاتی که اعطا می شود باید بر اساس نیاز در بخش تولید صرف شود یا بخش ساخت ابزار یا آموزش برای توسعه محصول؛ نه اینکه هرکس به دنبال شغل بود به او وام زنبورداری دهند و او هم تعدادی کندو بگیرد و در نهایت به دلیل اینکه کارش کارشناسی نیست در نهایت متضرر شود.

تولید عسل‌های خارج از سیستم زنبورداری بسیاری از زنبورداران را نگران کرده است چرا که باعث می‌شود عده‌ای متخلف روز به روز فربه‌تر شوند و زنبورداران در مضیقه قرار گیرند و عسل‌هایی تولید شوند که حتی زنبور را ندیده‌اند و با تولید چنین عسل‌هایی عسل زنبورداران به خوبی به فروش نمی‌رسد

زنبورداری از عوامل اصلی توسعه کشاورزی است

رییس سابق اتحادیه زنبورداران یادآور شد که اگر ما عضو فائو هستیم باید به مسائلی که در بخش کشاورزی اهمیت دارد توجه کنیم و از آنها تمکین کنیم؛ فائو سال هاست اطلاع می دهد که استفاده از خیلی از سموم و آفت کش ها به دلیل اینکه به ضرر زنبور عسل است درست نیست و خط تولید این سموم را از کار انداخته است.

وی با تاکید بر اینکه باید نگاهی علمی و کامل به پرورش زنبور عسل داشت گفت: باید بگوییم زنبورداری را تقویت می کنیم به دلیل آن که محور توسعه کشاورزی در کشور ماست و امنیت غذایی ما را تامین می کند. از طرفی تولید عسل های خارج از سیستم زنبورداری بسیاری از زنبورداران را نگران کرده است چرا که باعث می شود عده ای متخلف روز به روز فربه تر شوند و زنبورداران در مضیقه قرار گیرند و عسل هایی تولید شوند که حتی زنبور را ندیده اند و با تولید چنین عسل هایی عسل زنبورداران به خوبی به فروش نمی رسد.

استاندارد، راه حل حذف عسل های نامرغوب از بازار

رییسی سرحدی ادامه داد: راه حل این مشکل الزامی شدن استاندارد عسل است و در این‌باره قول هایی داده شده و استاندارد شدن عسل به نفع مصرف کننده است چرا که می تواند عسل مرغوب از غیر مرغوب را بشناسد و با خیال راحت عسل تهیه کند.

وی اظهار کرد: فروشگاه های زنجیره ای بزرگ هم که با سرمایه داران بزرگ به عرصه آمدند از هر تولید کننده عسل برای فروش عسل در فروشگاه ۵۰ درصد سهم می خواهند که برای تولیدکننده عسل به صرفه نیست و فروشگاه های زنجیره ای هم از تولیدکننده و هم از مصرف کننده عسل سود می گیرند.

ملکه‌های وارداتی بلای جان زنبورهای ایران

رییس هیات مدیره کانون علم، فن و دانش زنبور عسل با اشاره به قاچاق ملکه زنبور عسل گفت: اتحادیه و کانون علم، فن و دانش زنبور عسل با ورود ملکه زنبور عسل به طور کیفی و چمدانی مخالف است چرا که زنبور عسل مانند گاو یا گوسفند نیست بلکه میلیون ها سال زنبور در این اقلیم زیست کرده و با شرایط آن آمیخته شده و یکی از خاستگاه های زنبور در دنیا، ایران است.

ملکه‌های وارداتی در شرایط قرنطینه وارد نمی‌شوند لذا ناقل بیماری هستند و بسیاری از بیماری‌های زنبور عسل که در کشور ما سابقه نداشته است اکنون به زنبورها سرایت کرده است

رییسی ادامه داد: حتی اگر واردات زنبور نیاز باشد باید اتحادیه، انجمن علمی و کانون علم و فن و اساتید بزرگ زنبورداری این ملکه ها را بررسی کنند چرا که اگر ملکه ای بخواهد وارد شود نباید اینگونه باشد که سریعا به دست تولیدکنندگان برسد در حالی که در اقلیم های مختلف آزمایش نشده است.

وی با اشاره به اینکه ملکه های وارداتی در شرایط قرنطینه وارد نمی شوند گفت: این ملکه ها ناقل بیماری هستند و بسیاری از بیماری های زنبور عسل که در کشور ما سابقه نداشته است اکنون به زنبورها سرایت کرده است چرا که ملکه های وارداتی پس از یکسال با زنبورها همخون می شوند و عملا نسل دوم زنبور از بین می رود.

در به همین پاشنه بچرخد صنعت پسته نابود می‌شود/ صادرکنندگان، ۱۰ درصد پسته صادراتی را پسته پوک می‌ریزند!

نعمت احمدی گفت: صادرات پسته ما هر سال دارد بازارهای خود را از دست می‌دهد که دو تا سه علت دارد و یکی از آنها نبود نظارت بر صادرات و مجموعه‌ای است که بر صادرات نظارت داشته باشد.

پسته

 امیرحسین احمدی- دکتر نعمت احمدی که خود باغدار پسته است در بخش اول گفت‌وگوی خود وضعیت تولید پسته و معضلات آن در ایران را بررسی کرد اما در بخش دوم گفت‌وگو، به مقایسه تولید پسته در ایران و آمریکا می‌پردازد و همچنین بازارهای صادراتی پسته را بررسی می کند. نعمت احمدی معتقد است که اگر در به همین پاشنه بچرخد صنعت پسته در ایران نابود می شود در حالی که کشورهایی از جمله آمریکا، اسپانیا، یونان و استرالیا مبادرت به کشت پسته کردند و کاشت و برداشت پسته در کشوری مثل آمریکا بسیار استانداردتر از کاشت و برداشت پسته در ایران انجام می گیرد که اصلی ترین تولیدکننده پسته در جهان بوده است. ادامه گفتگوی تفصیلی با دکتر نعمت احمدی را می خوانید:

* با این وضع می توان پیش بینی کرد که در آینده ای نه چندان دور صنعت پسته ما با نابودی مواجه شود؟

– در کشور ما دو تا سه عامل در استان های اصلی تولید پسته دست در دست هم داده و باعث شده اند به جای آنکه درخت های پسته رشد کنند کوره های ذغال سازی افزایش یابند چرا که مجوزهای بسیاری در رفسنجان و زرند برای باغاتی که دیگر آب کشش رسیدن به آنها را ندارد و به اصطلاح از آب افتاده اند صادر شده است تا آنها را به زغال تبدیل کنند.

من سال ۷۳ در رفسنجان یک سخنرانی داشتم که مورد حمله اعضای تعاونی پسته رفسنجان قرار گرفت که تعاونی عمده ای بود و هست و از دهه ۴۰ تا امروز نیز فعالیت می کند؛ در سال ۷۳ آمریکا ۳۵ هزار هکتار باغ پسته داشت و ما ۴۲۰ هزار هکتار داشتیم و من در آن سخنرانی گفتم به عنوان کسی که زیر درخت پسته به دنیا آمده و اولین چیزی که دیده است پسته بوده با درد و آه می‌گویم که از طرفی ناراحتم که پسته ما در معرض آسیب است و از طرفی خوشحالم؛ حسرتم از اینجاست که باغ های ما بی رویه و بدون هیچ گونه کنترل و نظارتی و بدون اینکه بررسی شود که چه جوره ای (واریته) مطابق با اقلیم کدام منطقه است و بدون توجه به میزان آب موجود که درخت کشت می شود چرا که کاشت درخت سرانه دارد؛ در آمریکا که رقیب سرسخت ما در تولید پسته است اجازه نمی دهند که بدون کنترل پسته کشت شود برای مثال می گویند اگر ۱۰ لیتر آب داری مجازه به داشتن چه مقدار از باغ هستی.

اما گفتم خوشحالی من از این جهت است که آمریکا(در سال ۷۳ خورشیدی)  ۳۶ هزار هکتار باغ پسته دارد که حدود ۳۰ درصد آن به ثمر رسیده  و باقی آن کم کم به ثمر می رسد و این باعث خوشحالی من است چرا که چند صباحی دیگر با این سرعتی که در احداث باغ دارند و با این علمی که در احداث باغ به کار می گیرند و نوع واریته هایی که استفاده می کنند تا چند سال دیگر مقام اول دنیا در تولید پسته را به دست می آورند و از آنجا که استاد تجارت و بازاریابی هستند با بازاریابی خود پسته ما را از مظلومیت فعلی بیرون می آورند. در همان روزی که این سخنرانی را کردم یکی از اعضای اتحادیه پسته کاران رفسنجان گفت خبری شنیدم که خدا را شکر پسته های آمریکا را سرما زده است و ما امسال می توانیم به خوبی پسته بفروشیم و من با خود گفتم که چنین کسی می خواهد سرنوشت تولید من را در دست بگیرد چرا که به جای آنکه بازاریابی درست کند به دنبال این است که پسته رقیب را سرما بزند تا شاید بهتر بفروشیم.

در حال حاضر با وزیر کشاورزی که خود کشاورز است تماس بگیرید و بگویید در جنوب خراسان چه واریته هایی باید کاشت؟ یا اگر از مقام های مسئول وزارت جهاد بپرسید که نیاز سرمایی درختان پسته در کدام مناطق برطرف شده است آماری ندارند.

پسته محصولی خاص است و مثل پرتقال یا آناناس یا هرچیز دیگر که اگر بخواهید بسیاری از نقاط دنیا آمادگی تولید آن را دارند نیست و در دنیا نقاط زیادی نیستند که تولید کننده پسته باشند و اصلا با همین اسم در دنیا رفته است و لذا آن آقا به جای آن که بگوید در این چند کشور بازاریابی کردیم و می توانیم پسته خود را بفروشیم می گوید خدا را شکر که پسته آمریکا را سرما زده است!

اما من گفتم که خوشحالم که آمریکایی ها تا ۱۰ سال دیگر مقام نخست را به دست خواهند آورد و بازاریابی می کنند و از آن موقع هم که آمریکایی ها وارد شدند و بازاریابی کردند پسته قیمت روند رو به جلویی را تجربه کرد.

آمریکا سالی ۱۰ درصد به باغات پسته اش اضافه می کند و در حال حاضر باغات پسته این کشور ۱۰۰ هزار هکتار هستند و در حال حاضر محصولاتی مثل انجیر، انگور و … را در مناطقی مثل فرزنو و دره هایی که قابلیت کشت پسته دارند کنار می زنند و به جای آن پسته کشت می کنند تا جایی که این کشور امسال ۴۷۰ هزار تن پسته تولید کرد و آنجا وقتی می گویند ۴۷۰ هزار تن، آمار دقیقی دارند و یک تن کم یا زیاد نیست در حالی که ما در ایران آمار درستی نداریم با این حال بیشترین آمار ما مربوط به سال ۱۳۶۷ است که توانستیم ۲۸۰ هزار تن پسته تولید کنیم در حالیکه ۵۰۰ هزار هکتار باغ پسته داشتیم و بعد از آن میزان تولید پسته ما هر سال کمتر شده است و سالیانه ۱۰ تا ۱۲ درصد از باغات ما کم می شود در حالی که همین مقدار به باغات آمریکا اضافه می شود و از طرفی وقتی می گوییم ما با ۵۰۰ هزار هکتار باغ در بهترین حالت ۲۵۰ هزار تن پسته تولید می کنیم یعنی هر هکتار باغ پسته ما در بهترین حالت ۵۰۰ کیلوگرم پسته می دهد در حالی که در صورتی که باغات جوان آنها به طور میانگین ۴.۵ تن در هر هکتار پسته تولید می کند و باغات بالای ۲۰ سالشان نیز سالانه ۶.۵ تن پسته تولید می کند و از طرفی درخت های پسته در آمریکا از سال چهارم پس از کشت شروع می کنند به بار دادن در حالی که درختان ما از سال هشتم یا نهم شروع می کنند به برنما شدن چرا که علمی کار نکردیم و از واریته های مناسبی استفاده نکردیم.

در حال حاضر با وزیر کشاورزی که خود کشاورز است تماس بگیرید و بگویید در جنوب خراسان چه واریته هایی باید کاشت؟ یا اگر از مقام های مسئول وزارت جهاد بپرسید که نیاز سرمایی درختان پسته در کدام مناطق برطرف شده است آماری ندارند.

در حالی که من خود دیدم در آمریکا از تلفن manager یا به قول ما ایرانی ها مباشر باغات پیامک می آمد که میزان دما، رطوبت خاک و خیلی چیزهای دیگر را مشخص کرده بود تا کشاورزان بر اساس آن تصمیم بگیرند. مباشر آن باغات از طرف مرجع علمی که دانشگاه است تعیین می شود و حاصل تمامی تحقیقات را ارائه می کنند و بد نیست اشاره کنم که تمام امور علمی و تحقیقاتی پسته در آمریکا بر عهده دانشگاهUCLA است و نظارت و برنامه ریزی دقیق و مشخصی دارند به طوری که اگر کشاورزی بخواهد پیوند بزند باید زیر نظر دانشگاه باشد نه مثل کشور ما که از هرجایی که توانستیم و بدون بررسی پیوند بزنیم؛ من حدود ۲۲ سال پیش در ساوه شروع به کشاورزی کردم. ساوه منطقه ای پاک و بکر و بهداشتی بود و پیوندهایی که از کرمان آوردم ناخواسته همه آلودگی های صد ساله را با خود به این منطقه آوردند در حالی که در آمریکا اگر کسی بخواهد پیوندی بزند بدون اجازه دانشگاه اجازه اینکه یک ترکه از باغ را خارج کند ندارد و این دانشگاه است که به شما پیوندک را می دهد، پیوندکی که تمام مراحل بهداشتی را طی کرده است و باغ را دچار هیچ آفتی نمی کند.

کشت پسته در کشور ما یتیم است

کشت پسته در کشور ما یتیم و یله است. ۵۰۰ هزار هکتار باغ امسال ۸۰ هزار تن پسته داشته اند و ایده آل ما از این میزان زمین فقط ۲۸۰ هزار تن است و ما هنوز نتوانستیم یک تن محصول در هکتار را عملی کنیم و این دروغ ها را هم نباید شنید که فلان کشاورز نمونه توانسته مقدار زیادی برداشت کند چرا که او یک هکتار داشته و هر چه توانسته خرج آن کرده اما این باغ ها بسیار کم هستند و وضعیت کلی تولید پسته اینگونه نیست و در حال حاضر باغات ما در هر هکتار حتی به میزان همان نیم تن سابق هم بار نمی دهند چرا که اگر بار داده بودند ما باید دست کم ۲۵۰ هزار تن پسته برداشت می کردیم در حالی که امسال ۸۰ هزار تن پسته برداشت کردیم.

کشت پسته در کشور ما یتیم و یله است. ۵۰۰ هزار هکتار باغ امسال ۸۰ هزار تن پسته داشته‌اند و ایده‌آل ما از این میزان زمین فقط ۲۸۰ هزار تن است و ما هنوز نتوانستیم یک تن محصول در هکتار را عملی کنیم و این دروغ‌ها را هم نباید شنید که فلان کشاورز نمونه توانسته مقدار زیادی برداشت کند

* به سراغ بازار پسته برویم. با توجه به داشتن رقیبی سرسخت مثل آمریکا در تولید پسته که استاد بازاریابی هم هست آیا هنوز کسی تمایل به خرید پسته ما دارد؟

– پسته هم جدا از دیگر محصولات نیست؛ اگر نفت که اصلی ترین محصول صادراتی ماست یا میعانات ما و سنگ های ما مشتری دارند پسته هم دارد و باید دانست که ما کشاورزان هم جدا از برنامه های سیاسی کشور نیستیم و در حال حاضر مغضوب جهانیم و در این شرایط بازارهایی را هم که پیدا کرده بودیم یا از دست دادیم یا از دست رفتند و خیلی از کشورها حاضر به تجارت با ما نیستند.

صادرات پسته ایرانی به سوریه هم به نزدیک صفر رسیده است

برای مثال، سوریه مرکز شیرینی در جهان عرب است و سالانه بخش قابل توجهی از مغز پسته ما به این کشور صادر می شد اما در حال حاضر صادرات پسته ما به این کشور نزدیک به صفر است.

بعد از آن بازار کشورهای عربی از جمله عربستان را داشتیم اما این همانطور که گفتم صادرات ما تابع سیاست های کلی نظام است و در حال حاضر ما با این کشور مراوده ای نداریم؛ تجار سرای امید در بازار تهران که رشته کاری‌شان تجارت با کشورهای عربی بود در حال حاضر هیچ یک از بازارهای عربی را در دسترس ندارند و از طرفی بازارهایی مثل کردستان عراق را داشتیم که امروز عملا از ترکیه پسته خود را تامین می کنند و علاوه بر همه اینها دو بازار در اروپا داشتیم که غیر از اتحادیه اروپا بودند چرا که اتحادیه اروپا فرمول هایی مثل آفلاتوکسین و … دارد که در واقع تجار ما با توجه به شرایط حاکم بر باغداری ایران و نحوه استفاده غیر استاندارد از کود و سم و ISOها، عطای بازار این اتحادیه را به لقایش بخشیدند اما دو بازار داشتیم که یکی اوکراین بود و دیگری روسیه و هر دوی اینها بازار مقصد بودند و هر چند تجارت با روس ها بسیار مشکل است اما بازار روسیه مقصد بسیار خوبی بود در حالی که به علت مشکلاتی که برای روبل به وجود آمد این بازار هم از دست رفت.

کسی متوجه نیست که صادرات یک علم است اما خوشبختانه با بالا رفتن قیمت‌ها خیلی از همین صادراتچی‌ها از این حوزه بیرون رفته‌اند چرا که مسائل پیچیده‌ای را به وجود می‌آورند؛ برای مثال فردی رفته و تعهد پسته‌ای را داده بود که در ایران امکان کشت نداشته است

هر کسی که از راه رسیده، صادراتچی شده است

در حال حاضر بازارهای چین و هند هستند، اما از این جهت که ما برای صادرات پسته یک سندیکا یا اتحادیه نداریم هر کسی که از راه رسیده، صادراتچی شده است و تعداد زیادی از جوانان که به میدان آمده اند عامل تجار چینی شده اند و برای تجار چینی خرید می کنند و عملا نوعی رقابت سخت را در بازار صادرات به وجود آورده اند و پای چینی ها را کم کم باز کردند و با این کار صادرات پسته آسیب جدی دیده است و کسی متوجه نیست که صادرات یک علم است اما خوشبختانه با بالا رفتن قیمت ها خیلی از همین صادراتچی ها از این حوزه بیرون رفته اند چرا که مسائل پیچیده ای را به وجود می آورند؛ برای مثال فردی رفته و تعهد پسته ای را داده بود که در ایران امکان کشت نداشته است و همه این مسائل به این علت است که صادرات متولی ندارد یعنی مجموعه ای خصوصی که صادرات زیر نظر آن انجام گیرد نداریم.

* اتاق های بازرگانی نمی توانند متولی باشند؟

– خیر.

* در صنایع دیگری مثل صنعت خودرو با وجود شرکت های بزرگ خودروسازی جهانی، رقابت در این عرصه به نظر مسخره می آید اما خود شما گفتید که در زیر یک درخت صد ساله به دنیا آمدید و همه می دانیم پسته محصول خاص کشور ما است و در آن مزیت نسبی داریم. در حال حاضر چه راه حلی برای بهبود وضعیت صنعت پسته وجود دارد؟

– ببینید؛ در تولید راهی را از گذشته طی کردیم و راهی پیش رو داریم؛ برای مثال باغات ما به سه دسته تقسیم می شوند که یا سنتی هستند یا ترکیبی از سنتی و مدرن یا باغاتی کاملا مدرن هستند اما نکته مهم این است که ما در امر برداشت با آمریکا تفاوت بسیاری داریم.

اولین نکته ای که باید بدانیم این است که پسته در ایران حالت بوته را دارد یعنی درخت های پسته در کشور ما درخت های روی زمین ریخته اند اما در آمریکا از اول درخت را طوری پرورش می دهند که واقعا درخت است و کنده ای دارد که همین مسئله برداشت را آسان تر می کند چرا که دستگاه شیکر به راحتی زیر درخت می رود و با شوکی که به درخت می دهد پسته را به راحتی و دانه دانه برداشت می کند.

برداشت پسته در کشور ما به طور میانگین سه ماه طول می کشد و سیستم سنتی دارد و ادعا می کنیم که کارگر در ایران با دستمزد روزی ۵۰ هزار تومان نسبت به آمریکا که ساعتی ۱۰ دلار است ارزان تر است اما واقعیت امر این است که به علت کیفیت درختان و استفاده از ابزار آلات، برداشت پسته در آمریکا بیش از یک هفته طول نمی کشد؛ برای مثال یک باغ هزار هکتاری در آمریکا به مدت یک هفته به طور کامل برداشت می شود اما باغ ۲۰۰ هکتاری من با ۳۰۰ کارگر حدود دو ماه طول می کشد یعنی از روزی که شروع می کنیم تا روزی که برداشت پسته تمام می شود سه ماه به طول می انجامد و در این میان میزان پرتی و آسیبی که پسته روی درخت می بیند و علاوه بر آن نحوه غلط انبارداری و … حجم قابل توجهی از محصول را تلف می کند. در حالی که در آمریکا ماشین شیکر به زیر درخت می رود و سفره ای زیر درخت پهن می کند و با وارد کردن یک شوک به درخت تمامی بار درخت را دانه دانه در دستگاه می ریزد و پس از آن پسته در کامیون حمل می شود و بعد از فراوری به سیلو می رود و در این بین نه با دست تماس پیدا می کند و نه در گونی حمل می شود و نگهداری آن نیز در شرایط مناسب و استاندارد با دمای متعادل در سیلو است.

در آمریکا ۷۰ درصد از تمامی باغداران برای شرکت پاراموت و ۲۰ درصد برای شرکت سپتون و ۱۰ درصد بقیه به طور متفرقه کار می کنند و کسی نمی تواند حتی یک کیلو پسته را خودش بفروشد اما در ایران ۲۰۰ هزار نفر فرد مستقلند که چهار کار، تولید، فراوری، بسته بندی و بازاریابی را همزمان با هم انجام می دهند. در کشور ما اساسا حلقه ای میان کشاورزی و صنعت و بازرگانی وجود ندارد و اگر هم باشد به طور خیلی مختصر و اندک است.

معضل پسته بیشتر در برداشت است چرا که ما و آمریکایی ها در کاشت و داشت تا حدودی مشابه هستیم اما این نکته را نباید فراموش کرد آنها از طریق علمی وارد کشت پسته شدند و واریته های مناسب با اقلیم خود را به کار می گیرند.

در آمریکا ۷۰ درصد از تمامی باغداران برای شرکت پاراموت و ۲۰ درصد برای شرکت سپتون و ۱۰ درصد بقیه به طور متفرقه کار می‌کنند و کسی نمی‌تواند حتی یک کیلو پسته را خودش بفروشد اما در ایران ۲۰۰ هزار نفر فرد مستقلند که چهار کار، تولید، فراوری، بسته بندی و بازاریابی را همزمان با هم انجام می دهند

* بخشی از تفاوت های برداشت پسته میان ایران و آمریکا را گفتید؛ اگر می شود آن را بیشتر تشریح کنید.

– در کشور ما هنوز که هنوز است در انبارها کارگران پسته پوک را می شکنند و مغزها را جدا می کنند و هر باغدار مدت زیادی گرفتار همین یک کار است و این روند آنقدر طول می کشد که روزهای آخر خیلی از پسته ها روی درخت خشک می شوند اما مدت برداشت پسته در آمریکا نزدیک به یک پنجم مدت برداشت این محصول در کشور ماست.

*در مورد صادرات و بازاریابی چطور؟

– انحصار فروش پسته در آمریکا در دست دو یا سه شرکت است و قیمت گذاری هم با خود آنها است اما در کشور ما کسانی که مبادرت به صادرات پسته از یک تن تا ۵۰ هزار تن می کنند بسیار زیاد است و جالب تر اینجاست که خیلی از این صادرکنندگان پیش خود فکر می کنند که اگر ۱۰ درصد از پسته دهن بسته یا پوک باشد ایرادی ندارد و من کشاورز که می خواهم پسته با کیفیت و سالم باشد و پسته سالم تحویل می دهم اما بعضی از تجار پس از اینکه پسته را از کشاورز خریدند می روند و پسته پوک هم می خرند که قیمت آن تقریبا کیلویی پنج هزار تومان است و به این بهانه که اجازه دارند ۱۰ درصد از پسته‌شان نامرغوب باشد پسته های پوک پنج هزار تومانی را با پسته های مرغوب کیلویی ۱۵۰ هزار تومان مخلوط می کنند. برای مثال در یک تن بار  ۱۰۰ کیلو پسته پوک به کار می بندند و این کار شاید از نظر ظاهری درست باشد اما از فریب است، تدلیس است یا هر اسم دیگری که می خواهید روی آن بگذارید.

خیلی از صادرکنندگان پسته ایرانی پیش خود فکر می‎کنند که اگر ۱۰ درصد از پسته، دهن بسته یا پوک باشد ایرادی ندارد به همین خاطر می‌روند و پسته پوک هم با قیمت کیلویی پنج هزار تومان می‌خرند و به این بهانه که اجازه دارند ۱۰ درصد از پسته‌شان نامرغوب باشد پسته‌های پوک پنج هزار تومانی را با پسته‎های مرغوب کیلویی ۱۵۰ هزار تومان مخلوط می کنند

«طعم خوش پسته ایرانی» صرفا یک شایعه است

با همین کارها صادرات ما هر سال دارد بازارهای خود را از دست می دهد که دو تا سه علت دارد و یکی از آنها نبود نظارت بر صادرات و مجموعه ای است که بر صادرات نظارت داشته باشد. ما دل‌خوش کرده ایم که طعم پسته ایران خوش است اما این قصه ای بیش نیست من که باغ پسته دارم می گویم این یک شایعه است.

صادرات پسته ما در معرض آسیب های جدی است و با این عملی که امسال در پیمان‌گذاری ارزی انجام شد که ارزهای حاصل از صادرات باید به سامانه نیما بازگردد عملا فردی مثل اسدالله عسگر اولادی که ۶۴ سال صادرات داشته امسال یک کیلو هم صادرات نداشت. ایشان سالی ۵۰ تا ۶۰ درصد از پسته ایران را صادر می کرد و در دبی و هنگ کنگ و هامبورگ انبار دارد اما تاکید می کنم که امسال حتی یک کیلو هم صادرات نداشت، این در حالیست که امر صادرات از دست صادرکننده اصلی در آمده و به دست افراد دیگری افتاده است.

از طرفی تاجری که در خارج پسته می خرد و به پایین دستانش توزیع می کند می خواهد آب را از سرچشمه ای بردارد که همیشه موجود باشد و دنیای تجارت هم دنیای رقابت است و اولین مطلبی که همه به آن معتقدند دامپینگ است. در حال حاضر آمریکایی ها این قدرت را دارند و بازار پسته را دامپ کردند و پسته ما عملا روی دستمان مانده است .

سخن پایانی…

– در آخر باز هم باید بر نظارت بر صادرات تاکید کنم؛ مثالی می زنم؛ اسرائیلی ها بهترین پسته دنیا را می خورند و ما یک کیلو پسته هم به آنجا صادر نکردیم در عین حال اسرائیلی ها پسته های آمریکایی هم نمی خورند و تا امروز از طریق واسطه های عربی پسته ایرانی مصرف می کردند.

اسرائیلی ها بهترین پسته دنیا را می خورند و ما یک کیلو پسته هم به آنجا صادر نکردیم در عین حال اسرائیلی ها پسته های آمریکایی هم نمی خورند و تا امروز از طریق واسطه های عربی پسته ایرانی مصرف می کردند

در هر حال به شیوه هایی که گفتم، در حال از دست دادن بازارهای خود هستیم و به علت تاخیر در برداشت نمی توانیم نیاز پسته را در وقت خود تامین کنیم؛ امسال ترکیه ۲۰۰ هزار تن پسته تولید کرد و مقام دوم را داشته است و در حال حاضر تبلیغات وسیعی در اسپانیا و یونان برای کشت پسته انجام می شود چرا که به پسته کاران هم اقامت می دهند و هم ویزای شینگ.

استرالیا نیز که با ما تفاوت فصلی دارد شروع به کشت پسته کرده است و این مسئله تولید پسته را دو بار در سال ممکن می کند که همین مسئله بازار ما را محدودتر و صادرات را سخت تر می کند و آمریکا هم که کشت پسته آن را شرح کردم با رشد سریعی که دارد تا ۱۰ سال دیگر باغات پسته خود را به ۳۰۰ هکتار خواهد رساند و ۳۰۰ هکتار باغ های پسته ای که درهر هکتار دست کم ۴.۵ تن پسته می دهند واگر در صنعت پسته در به همین پاشنه بچرخد هیچ آینده خوبی را نمی توان برای صنعت پسته در کشور ما متصور شد و امیدوارم که چنین اتفاقی هرگز رخ ندهد چرا که صنعت پسته ما به نابودی کامل می رسد.

 

در به همین پاشنه بچرخد، صنعت پسته نابود می‌شود

پسته یکی از محصولاتی است که اگرچه این روزها همه از قیمت سرسام‌آور آن نالانند اما از مزیت‌های نسبی کشور برای صادرات بشمار می‌آید و از جمله محصولات ارزآور ایران است. پسته سال هاست که در کشور ما کشت می‌شود اما این روزها حال روز این محصول بومی چندان هم خوب نیست به طوری که برخی از کارشناسان معتقدند پسته دیگر تاب کوچکترین آسیبی را ندارد.


* اخیرا رییس اتحادیه پسته اعلام کرده است «وضعیت تولید پسته در سال آینده به علت تامین نشدن سرما با خطر مواجه است و ممکن است تولید پسته مانند امسال مطلوب نباشد». آیا این مسئله درست است؟


پسته های فندوقی، کله قوچی، اکبری و احمد آقایی هر کدام یک میزان نیاز سرمایی دارند که بین ۶۰۰ تا هزار ساعت است و از طرفی هم کشت پسته در کشور ما به طور گسترده در ۱۴ استان انجام می شود؛ با این حال نیاز سرمایی باغات پسته استان مرکزی تامین شده و حتی مهلت برای دریافت سرمای بیشتر هم دارند اما استان هایی مثل خراسان هنوز نیاز به سرمای بیشتری دارند.

باید به این نکته توجه داشته باشیم که نیاز سرمایی زمانی تامین می شود که دما از ۷ درجه پایین تر بیاید و نیازی نیست که دما حتما به صفر درجه یا کمتر از آن برسد و امیدواریم این نیاز سرمایی در خیلی از استان ها تامین شود و در استان هایی هم که نیاز سرمایی برطرف نشده است، اگر باغداران گرفتار مافیای سم و کود نشوند امکان تامین نیاز سرمایی به طور مصنوعی هست.

نیاز سرمایی زمانی تامین می‌شود که دما از ۷ درجه پایین‌تر بیاید و نیازی نیست که دما حتما به صفر درجه یا کمتر از آن برسد و امیدواریم این نیاز سرمایی در خیلی از استان‌ها تامین شود

* چگونه می توان این نیاز سرمایی را به طور مصنوعی برطرف کرد؟


– روغن ولک و دورمکس از جمله مواد شیمیایی هستند که وقتی نیاز سرمایی به طور طبیعی فراهم نمی شود، محلول پاشی آنها جبران مافات این نیاز درختان را می کند اما متاسفانه مافیای کود و سم، این دو روغن را که محلول آن باید با پارافین همراه باشد با روغن سوخته و گازوییل ترکیب و به کشاورز عرضه می کند و بسیاری از گرفتاری هایی که باغات کرمان و دیگر استان ها دچار آن شدند از این ناخالصی روغن ولک پیدا شده است.

مافیای کود و سم، باغات پسته را نابود کرده‌اند

در آمریکا هم روغن ولک و هم روغن دورمکس مورد استفاده قرار می گیرند اما چون با فرمول اصلی و به طور استاندارد تولید می شود به طریق مصنوعی نیاز سرمایی را برطرف می کند بدون اینکه هیچ مشکلی برای درخت پیش بیاید.

متاسفانه مافیای کود و سم، دو روغن ولک و دورمکس را که محلول آن باید با پارافین همراه باشد با روغن سوخته و گازوییل ترکیب و به کشاورز عرضه می‌کند و بسیاری از گرفتاری‌هایی که باغات کرمان و دیگر استان‌ها دچار آن شدند از این ناخالصی روغن ولک پیدا شده است

مسئله ما تنها نیاز سرمایی درختان نیست و مسائل دیگری هم در تولید پسته دخیل هستند از جمله مسائل آب و هوایی که در اسفند و فروردین پیش بینی می شود. زمانی که دما از ۱۲ درجه پایین تر نرود رویش درختان پسته شروع می شود؛ چه بذرها و دانه ها و چه درختان. زمانی که به گرمای بالای ۲۵ درجه در اسفند و فروردین برسیم حرکت جوانه ها آغاز می شوند و نخستین جوانه های پسته ای که رویش می کنند گل های نر هستند. اگر بعد از میزان افزایش دمایی که مقدار آن را گفتم جوانه ها رویش کردند سرما بازگردد گل های نر ریزش خواهند داشت و بعد که گل های پسته آمدند گل نر نخواهیم داشت بنابراین مسئله و مشکل باغات پسته تنها نیاز سرمایی نیست بلکه گرمایی که در اسفند و فروردین خواهیم داشت نیز یکی دیگر از مسائل ماست و متاسفانه با پیش بینی هایی که می شود در فروردین گرمای زودرسی خواهیم داشت که اگر این پیش بینی واقعیت پیدا کند پسته دچار یک معضل بزرگ می شود.

سال گذشته هم که در استان هایی همچون یزد و کرمان پسته نبود همین گرفتاری را داشتیم، مضاف بر اینکه سم پاشی های بیجا و روغن ولک آلوده به گازوئیل بر شاخه و سرشاخه ها اثر گذاشته است و در کرمان شاخه های رویش که میوه سال آینده بر آنهاست خیلی آسیب دیده اند با این حال امیدواریم که این پیش بینی ها درست از آب درنیایند چرا که صنعت پسته تاب یک تنش دیگر را ندارد یعنی اگر صنعت پسته ما در همین بخش تولید به خصوص در استان های تک محصولی مثل یزد و کرمان یک چالش دیگر را تجربه کند دیگر توان ادامه کار را نخواهد داشت و فراموش نکنیم که خشکسالی و کمبود، هم مزید بر علت است.

* گفتید یکی از معضلات بزرگ صنعت پسته، مافیای سم و کود است. آیا این مافیا شناسایی شده و از اقدامات آنها جلوگیری به عمل آمده است؟ یا اینکه به علت نیازسازی هایی که برای کشاورزان کرده اند امکان مقابله با آنها وجود ندارد؟

– بگذارید صورت مسئله را نوعی دیگر بیان کنم؛ درباره مطلبی که راجع به روغن ولک گفتم مدتی است که مد شده که کارشناسان می گویند برای تامین نیازهای سرمایی و برای اینکه درخت را زودتر به مرحله رویش برسانیم از روغن ولک استفاه کنید و این اتفاق هم افتاده است؛ از آن طرف مافیای سم و کود هم پارافین را که ماده اصلی روغن ولک است از آن حذف کرده و به جای آن مواد زائدی را که گفتم اضافه می کند و این مسئله در حالی است که ما یک آزمایشگاه درست و حسابی برای اینکه این روغن را آزمایش کند و به آن مجوز دهد نداریم و نتیجه همین شده است که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد این روغن ها به نحوی که گفتم تولید می شود و ترکیب آنان درخت را عقیم می‌کند.

ما یک آزمایگشاه درست و حسابی برای اینکه روغن ولک را آزمایش کند و به آن مجوز دهد نداریم و نتیجه همین شده است که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد این روغن‌ها به نحوی تولید می‌شود که ترکیب آنان درخت را عقیم می‌کند

مافیای سم و کود با هر نوع داده علمی که متضاد با منافعش باشد مقاومت می کند

مافیای سم و کود با هر نوع داده علمی که متضاد با منافعش باشد مقاومت می کند و علیه داده های علمی تبلیغات سوء می کند. فردی به نام دکتر حسین حکم آبادی که پدر معنوی پسته ایران است، کارشناس ترین فردی است که در این حوزه فعالیت می کند و هیچ وابستگی به نهاد یا سازمانی یا مجموعه ای که سم و کود تولید می کنند ندارد و صرفا نظر علمی خود را می دهد اما در عوض کسانی را داریم که عضو مرکز تحقیقات پسته هستند که یا خود وارد کننده کود هستند یا در واردات کود و سم و سودآوری ها شریک هستند و کارشان مقاومت در برابر داده های علمی کشاورزی است و حتی کشاورز را وادار به خرید این کودها می کنند.

برای مثال، برای همین نیاز سرمایی، شرکتی محصولی به نام دورمکس را وارد می کرد؛ آقایان آمدند و محصول جایگزین خودشان را پیشنهاد کردند و از طرفی یک گزارش خلاف به جاهای مختلف دادند که این محصولی که وارد می شود اشکال دارد و شرکتی که این روغن را وارد می کرد مشمول ارز ۴۲۰۰ تومانی نشد و دیگر نتوانست وارد کند؛ پس از این ماجرا مراجع مختلف پیگیری کردند و دیدند که گزارشی را که رقبا دادند گزارش خلافی است و محصول دورمکس، محصولی کاملا علمی و آزمایشگاهی بدون خطر برای درختان پسته است و زمانی معذوریت ها رفع شد که دیگر فایده نداشت چرا که این شرکت بازار را از دست داده بود و قادر نبود دورمکس را وارد کند.

اگر بخواهم به نمونه دیگری اشاره کنم، می توانم از آفتی صحبت کنم به عنوان شیره که اصطلاح علمی آن پسیل است اما در میان ما کشاورزان به شیره مصطلح است که دو نوع خشک و تر دارد. در کرمان با هدایت مافیای سم و کود و بسیاری از کارشناسان که متاسفانه متاثر از اینها هستند، تا ۱۶ بار به درخت سم پاشی کردند و اصلا در شهر من زرند بسیاری از جوانان هستند که تنها کارشان این است که با یک تراکتور و دستگاه سم‌ پاش از صبح در مجموعه باغ های پسته شروع به سم پاشی های عجیب غریب می کنند و این کار باعث شده است که درخت ها از بین بروند و به جرأت می گویم بسیاری از درخت ها عقیم شده اند؛ هر دور هم که سم‌ پاشی به این صورت انجام شود، تانکری در باغ زده می شود که محتویات آن تا سقف ۴۰۰ هزار تومان فروخته می شود.

فرض کنید ۵۰۰ هزار هکتار باغ پسته داریم و هر باغ هم با راهنمایی و شیطنت این مافیای سم و کود، سم‌پاشی ادواری تا ۱۶ مرتبه می‌شود و هر دوره سم‌پاشی هم حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه دارد و یک حساب و کتاب ساده نشان می‌دهد که سود حاصل از فروش این سم‌ها که به جان درختان پسته می‌اندازند، چقدر می‌شود

فرض کنید ۵۰۰ هزار هکتار باغ پسته داریم و هر باغ هم با راهنمایی و شیطنت این مافیای سم و کود، سم پاشی ادواری تا ۱۶ مرتبه می شود و هر دوره سم پاشی هم حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه دارد و یک حساب و کتاب ساده نشان می دهد که سود حاصل از فروش این سم ها که به جان درختان پسته می اندازند، چقدر می‌شود.

با تمام این اوصاف دکتر حکم آبادی، بعد از یک تحقیق میدانی در باغ های پسته گفت که نیاز درختان را محلول سولو پتاس برآورده می کند که قیمت این محلول که تازه گران هم شده است بیش از کیلویی هفت هزار تومان نیست و به جای سمی که آقایان پیشنهاد می کنند که به طور عمده استفاده می شود، میزان لازم برای استفاده از محلول ۳ در هزار است و سولو پتاس که کیلویی هفت هزار تومان است را برای استفاده در یک باغ تا سقف ۴۰ هزار تومان می توان تهیه کرد و این میزان تفاوت دارد با سمی که بعضی اوقات تا ۴۰۰ هزار تومان هم فروخته می شود.

همچنین، برای اینکه مصرف کود بیشتر شود آقایان توصیه می کنند که وقتی درختان باغ این سقف از آفت را گرفتند شروع به سم پاشی کنید. اما آقای حکم‌ آبادی معتقد است که ما قرار نیست درمان کنیم بلکه باید پیشگیری کنیم آن هم با کودی مثل سولوپتاس که ۴۸ درصد آن گوگرد و ۵۲ درصد آن پتاس و آهن و باقی مواد معدنی دیگر است و ۴۸ درصد گوگرد آن آفت شیره یا پسیل را از بین می برد و سم هم نیست بلکه یک گوگرد خاص است.

اما سم فروش ها طور دیگری به کشاورز فهمانده اند که باید درمان کنید، اما آقای حکم آبادی می گوید باید پیشگیری کنیم تا از آلوده شدن درخت جلوگیری شود تا نیازی به درمان نباشد و باعث شود به جای آنکه باغدار سالی ۱۰۰ میلیون سم بخرد نیاز خود را با سالی یک میلیون تومان تامین کند.

در یک نمایشگاهی، من از هر کدام از ۵۸ شرکت تولیدکننده کود، یک لیتر کود خریدم و به آزمایشگاه بردم و دیدیم فرمولی که روی بسته های کودها درج کرده بودند از اساس، میزان و محتویات آن با کودی که عرضه کرده بودند متفاوت بود و هیچ کدام آن فرمول واقعی نبود

از طرفی فرمول سم در دست آقایان است و هر طور که بخواهند آن را ترکیب می کنند؛ برای مثال نمایشگاهی در پارک گفت‌وگو با حضور یکی از مقامات عالیرتبه وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد و ۵۸ شرکت سازنده کود، محصولات خود را آورده بودند و من از هر یک از این ۵۸ شرکت یک لیتر کود خریدم و به آزمایشگاه بردم و دیدیم فرمولی که روی بسته های کودها درج کرده بودند از اساس، میزان و محتویات آن با کودی که عرضه کرده بودند متفاوت بود و هیچ کدام آن فرمول واقعی نبود. پس از آن از همین مقام عالیرتبه وزارت جهاد پرسیدم که چرا اینها را به رسانه ها معرفی نمی کنید و گفت نمی شود.

عملکرد مافیای سم و کود باعث از دست رفتن بازار پسته در اروپا شده است

به هر حال، مافیای سم و کود به گونه ای خاص عمل می کند و نظارتی هم بر آن نیست؛ من به جرأت می توانم بگویم اگر محصول هر شرکت داخلی کودسازی که اسمش را بیاورید حتی اگر معروف هم باشد به آزمایشگاه دهید می بینید که فرمول آن مطابق با آنچه گفته شده نیست، یعنی تقلبی است. بسیاری از سمومی که در کشور ما مصرف می شوند در جاهای دیگر اصلا اجازه مصرف ندارند؛ علت اینکه ما بازارهای اروپا را از دست دادیم عملکرد همین شرکت ها است که متاسفانه کارشناسان بخش کشاورزی هم از آنها خط می گیرند و مصرف این محصولات را توصیه می کنند و همین مسئله باعث شده است ما نتوانیم ایزوهای اروپا را دریافت کنیم و بازارهای اروپا را از دست دهیم.

صنعت پسته یکی از مظلوم ترین صنعت ها است اما به چه علت؟ قیمت پسته در بازار جهانی بین ۱۱ تا ۱۲ دلار بود و دلار که ناگهان با افزایش قیمت رو به رو شد قیمت پسته هم بالا رفت و کشاورز توانست آن را نزدیک به کیلویی ۱۷۰ هزار تومان بفروشد اما باید بدانیم که پسته جزو سبد غذایی مردم نیست و اگر در آجیل هم باشد ۱۰ درصد هر آجیلی پسته است و در اصل پسته یک محصول صادراتی است.

پشت پرده ماجرای پستافین و گردن‌بند پسته

بگذارید مثالی بزنم؛ قیمت شیر، ابتدای سال جاری چقدر بوده و الان چقدر شده است؟ وقتی مقایسه کنیم می بینیم افزایش چهار برابری داشته است و یا محصولات دیگر هم همین طور، اما برای اینکه سرپوشی بر افزایش قیمت آن کالاهایی که در سبد غذایی مردم است بگذارند آمدند پستافین و گردن‌بند پسته ساختند.

* شما به نمایشگاه پارک گفت و گو اشاره کردید که با حضور مقامات جهاد کشاورزی برگزار شد و وزارت جهاد کشاورزی هم مدعی نظارت جدی بر بخش کشاورزی است و مسئولان آن هم دائما در حال مقایسه آمارهای امسال با دهه‌های گذشته هستند و از افزایش های عمده بخش کشاورزی می گویند اما حرف های شما به عنوان یک کشاورز خلاف حرف مسئولان وزارت جهاد است به طوری که آنها حتی توان مقاومت با مافیای سم و کود را هم نداشتند. می شود در اینباره توضیح دهید؟


– آمارهایی که در بخش کشاورزی می دهند قبول می کنم اما یک سوال می پرسم؛ وزارت جهاد کشاورزی برای من کشاورز چه قدمی برداشته است؟ وزارت جهاد در افزایش نرخ تولید محصولات کشاورزی هیچ نقشی نداشته است و در حال حاضر اگر آمار کشت یک محصول در یکی از نقاط کشور را از مسئولان وزارت جهاد بپرسید و مقدار آن را بخواهید از آن بی اطلاع خواهند بود و اصلا نمی دانند و دخالتی ندارند.

منظورم این نیست که وزارت جهاد کشاورزی نظارت ندارد بلکه حضور ندارد و برای مثال اگر فردا بگویند مجموعه وزارت جهاد کشاورزی تعطیل شود هیچ تاثیری روی باغ ها و مزرعه های ما نخواهد داشت. نقش این وزارتخانه فقط در حدی شده که گوشت از کجا بیاورد و در داخل نقش و جایگاهی ندارد و برای اثبات حرف خود می گویم که اگر نقشی داشت الان که فصل استفاده از روغن ولک و تامین نیاز سرمایی پسته است وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولی بخش کشاورزی حداقل باید اعلام می کرد که کشاورزان باید از کدام برند این روغن استفاده کنند؛ شما به عنوان یک خبرنگار به روابط عمومی این وزارتخانه زنگ بزنید و بپرسید که یک برند روغن ولک برای تامین نیاز سرمایی پسته معرفی کنید اما این متولی امور کشاورزی حتی نمی تواند یک برند نمونه برای نیازی ساده را معرفی کند.

 آمارهایی که وزارت جهاد کشاورزی در بخش کشاورزی می‌دهد را قبول می‌کنم اما یک سوال می‌پرسم؛ این وزارت‌خانه برای من کشاورز چه قدمی برداشته است؟ اگر آمار کشت یک محصول در یکی از نقاط کشور را از مسئولان وزارت جهاد بپرسید و مقدار آن را بخواهید از آن بی اطلاع خواهند بود و اصلا نمی دانند و دخالتی ندارند

* همه ما می دانیم که اگر ایران در پنج محصول مزیت نسبی داشته باشد یکی از آنها پسته است اما با دست خود در حال از بین بردن این مزیتی هستم. شما به عنوان یک کشاورز با این جریان مافیا که کمر به نابودی صنعت پسته بسته است مقابله نکرده اید؟


– چه کار می توانیم بکنیم؛ مگر ما قدرت نظارتی یا اجرایی داریم؟ تنها می توانیم بگوییم که چه اتفاقاتی در حال افتادن است و نتیجه این اتفاقات چیست؛ من خود به بعضی از شرکت هایی که کود می سازند رفتم و با چشم خود دیده‌ام که این کارخانه ها دو یا سه مخزن دارند و ملات چغندر را به اضافه چند پودر ترکیب می کنند و کود تحویل می دهند در حالی که در کشوری مثل آمریکا نهاد و سازمان مخصوصی وجود دارد که تا این نهاد مجوز ندهد کسی اجازه تولید نیم لیتر کود را ندارد اما اینجا کشاورزان بی پناه ترین قشر جامعه هستند. پسته به هر حال قیمتی دارد و دست کم شرایط سال گذشته باعث شد که دست کشاورز در جیب خودش برود.


انتهای پیام

یک واقعیت تلخ درمورد کشاورزی

 کشاورزی تنها حرفه‌ای است که بیشتر اقوامی که در روزگاران دراز در نجد (فلات) ایران می‌زیستند به آن مبادرت ورزیدند. علی‌رغم خشکی اقلیم، تا امروز کشاورزی را ادامه داده و در تمامی مناطق ایران به کشت و پرورش محصولات و گیاهان مختلف پرداختند. 


کشاورزی، در تمامی مناطقِ ایران به خصوص مناطق مرکزی کشور، صرفا تلاشی برای بقا و تامین معیشت بدون توجه به هیچ متغیر دیگری است و همین مسئله است که متاسفانه کشاورزی را از حالت اقتصادی بودن بیرون آورده و در جهان امروز آن را به فعالیتی تبدیل می‌کند که منجر به تولید ثروت نمی‌شود.


 پاتریشیا کرون در کتاب جامعه‌های پیشا صنعتی می‌نویسد: «کمبود، صفت بارز جامعه‌ ماقبل صنعتی بود و در مقابل، صنعتی شدن تا بدان حد با ثروت پیوند دارد که افزایش درآمد از ویژگی‌های این فرایند به حساب آمده است. افزایش چشمگیر و پایدار درآمد‌ها اصولا هدفی است که ممالک در حال صنعتی‌شدن برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند و رشد پایدار اقتصادی در تمامی جوامع امروزی تا زمانی امکان پذیر است که منابع طبیعت موجود و در دسترس باشند.»


باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که اگر کشاورزی در جهان امروز، منجر به تولید ثروت نشود محکوم به نابودی است مخصوصا اگر در کشوری باشد که اقتصادی مبتنی بر کشاورزی دارد. 


از سوی دیگر، افزایش جمعیت و نیاز بیشتر کشور‌ها به غذا، روش‌های کشت قبل از صنعتی شدن جوامع را برنمی‌تابد و در این میان تنها راه حل صحیح استفاده درست از روش‌های نوین «علم کشاورزی» است که با حداقل مصرف منابع طبیعی، بیشترین میزان محصول را در کوتاه‌ترین زمان ممکن تولید کند. مسئله‌ای که جامعه کشاورز ایران که صرفا با هدف تامین معیشت تولید می‌کند، هنوز آن را در نیافته است و همچنان کشاورز همان دهقان خرده مالکی است که برای تامین معیشت خود مبادرت به کشت محصول می‌کند. از طرفی نبود دانش کشاورزی در جامعه روستایی و نیاز روز افزون غذا در کشور ۸۰ میلیونی ایران باعث از بین رفتن منابع شده و کشاورزی امروز را به بحران رسانده است.


شقایق صفی‌خانی

انتهای پیام