اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

یک دامدار: لبنیات ۳۵ درصد گران شده نه ۲۰ درصد

یک دامدار می‌گوید: در برخی محصولات لبنی قیمت‌ها تا ۳۵ درصد و بیش از آن نیز افزایش پیدا کرده‌اند چرا که کارخانه‌های لبنی با استناد به افزایش ۱۷ درصدی قیمت شیر اعلام کردند که قیمت محصولات آن‌ها نیز باید بالا برود. آنها بهانه افزایش قیمت شیر خام را راهی برای جبران هزینه‌های خود می‌دانند.

چندی پیش «رضا باکری»، دبیر انجمن صنفی صنایع لبنی ایران درباره گرانی لبنیات و افزایش قیمت محصولات لبنی در اظهارنظرهایی متعدد گفت: «قیمت مواد اولیه بسته‌بندی و نهاده‌های دامی افزایشی شدید داشته است. قیمت شیر خام نیز افزایش یافته و بالاتر از نرخ مصوب به کارخانه‌های تولیدی فروخته می‌شود. کارخانه‌های لبنیات برای حفظ توان تولیدی، خواستار افزایش قیمت محصولات هستند و قیمت‌های فعلی ستاد تنظیم بازار نیز از پیشنهاد آن‌ها، پایین‌تر است



گرانی لبنیات از تیرماه سال گذشته شروع شد؛ زمانی که افزایش نرخ ارز تأثیر خود را در محصولات ریز و درشت نشان داد. قیمت مواد اولیه بسته‌بندی، نهاده‌های دامی و … افزایش یافت و کارخانه‌های محصولات لبنی شروع به شکایت و زمزمه افزایش قیمت کردند و در چند مرحله افزایش قیمت در پاییز ۹۷، قیمت لبنیات نسبت به تابستان دو برابر شد. گاهی صحبت از افزایش قیمت غیرقانونی و خودسرانه قیمت لبنیات بود اما در آخر ستاد تنظیم بازار نیز دو هفته پیش، افزایش قیمت ۲۰ درصدی لبنیات را تصویب کرد.

اما آیا گرانی لبنیات به همین ۲۰ درصد خاتمه یافته است؟

شیر خام تنها ۱۷ درصد افزایش قیمت داشته است

ناصر استاد احمدی که خود دامدار است در این مورد به امرتات می‌گوید: افزایش قیمت شیر خام که ماده اولیه لبنیات است و حدود ۷۰ درصد از ماده تولید این صنایع را تشکیل می‌دهد، امسال نزدیک به ۱۷ درصد افزایش قیمت پیدا کرده است یعنی دولت قیمت شیرخام را از دو هزار و ۳۰۰ تومان به دو هزار و ۵۲۰ تومان افزایش داد.

وی افزود: ستاد تنظیم بازار قیمت‌گذاری را برای سه قلم کالا ضروری می‌داند یعنی ماست، پنیر و شیر کم‌چرب و تنها این سه قلم کالا را قیمت گذاری می‌کند و تعیین قیمت برای سایر فرآورده‌های لبنی را به عهده کارخانه‌ها گذاشته و به همین دلیل قیمت بعضی از محصولات لبنی بیش از ۳۵ درصد افزایش داشته است.

استاد احمدی ادامه داد: در برخی محصولات قیمت ها تا ۳۵ درصد و بیش از آن نیز افزایش پیدا کرده‌اند چرا که کارخانه‌های لبنی با استناد به افزایش ۱۷ درصدی قیمت شیر اعلام کردند که قیمت محصولات آن‌ها نیز باید بالا برود و بهانه افزایش قیمت شیر خام را راهی برای جبران هزینه‌های خود می‌دانند چرا که کارگران این صنایع ۳۵ درصد افزایش دستمزد داشتند و کارخانه‌ها هزینه این افزایش دستمزد را به مصرف کننده منتقل می‌کنند.

گرانی لبنیات به ضرر خود کارخانه‌هاست

این دامدار همچنین بیان کرد: این مسئله باعث می‌شود که مصرف محصولات لبنی کاهش یابد و در دراز مدت کارخانه‌ها را دچار مشکل کند اما باید دانست که بخشی از افزایش بیش از ۳۵ درصدی قیمت محصولات لبنی ارتباطی به افزایش ۱۷ درصدی قیمت شیر خام ندارد.

استاد احمدی در ادامه با اشاره به افزایش‌ هزینه‌های کارخانه‌های فرآوری محصولات لبنی گفت: کارخانه‌ها خود قیمت گذاری بسیاری از محصولاتشان را انجام می‌دهند و در این میان مردم سطل ماستی را که ۱۰ هزار تومان می‌خریدند باید ۱۵ هزار تومان بخرند و این افزایش ۵۰ درصدی با افزایش ۱۷ درصدی قیمت شیر خام فاصله زیادی دارد.

افزایش قیمت نهاده‌های دامی قیمت شیرخام را افزایش چندانی نداده است

این دامدار در پاسخ به این ادعا که افزایش قیمت نهاده‌های دامی باعث افزایش زیاد قیمت شیرخام شده است گفت: قیمت بعضی از نهاده‌های دامی بالا رفته و افزایش هزینه‌های حمل و نقل نیز با افزایش قیمت نهاده‌ها همراه شده است اما این افزایش قیمت ارتباطی با قیمت خرید شیر خام کارخانه‌های صنایع لبنی ندارد چرا که افزایش قیمت شیر مشخص است و بیش از ۱۷ درصد نسبت به ابتدای سال نبوده است و اگر کارخانه‌ای هست که می‌گوید دارد هر کیلو شیر خام را بیش از دو هزار و ۵۲۰ تومان خرید می‌کند بیاید مشکل خود را بگوید چرا که ممکن است در جذب شیر یا مسائل دیگر مشکل داشته باشد و اگر قیمت شیر را در خرداد ماه یا ۱۵ روز اول تیرماه از کارخانه‌های بزرگ لبنی بپرسید قیمت محاسبه شده آن‌ها با دامدارها مشخص است بنابراین تاثیر افزایش قیمت علوفه در قیمت محصولات لبنی تا این سطح قابل قبول نیست.

وی در پایان اظهار کرد: قیمت شیر خام عددی است که افزایش آن نسبت به ابتدای سال مشخص است و آنچه که عنوان می‌شود مربوط به قسمت داخلی کارخانه‌هاست.

این گزارش را امیرحسین احمدی در سایت اقتصاد 24 منتشر کرده است.

پایان پیام

 

یک باغدار پسته: تاجران خطر صادرات پسته را به علت فقدان تبادلات بانکی نمی‌پذیرند/ هیچ کس پسته نمی‌خرد

امرتات-نزدیک به سه و نیم میلیارد تومان سهم صادرات محصولات کشاورزی  از کل صادرات غیر نفتی کشور است و نیمی از این میزان به صادرات پسته اختصاص دارد اما تاجران می‌گویند که به علت سختی تبادلات بانکی، امسال خطر صادرات پسته را نخواهند پذیرفت و این در حالیست که شرایط کشت پسته در یکی از بهترین نقاط خود در دهه اخیر قرار دارد شرایطی که می‌تواند بار دیگر بازاراهای صادراتی ایران را از دست رقبا در آورد.

صادرات پسته


شرایط ایده‌آل برداشت پسته

بهنام حاجی‌محمدی کارشناس کشاورزی که خود پسته‌کار نیز هست در اینباره گفت: سال گذشته نزدیک به ۵۰ هزار تن برداشت پسته داشتیم و اما امسال با توجه به شرایطی که در باغ‌های پسته  می‌بینیم پیش بینی برداشت بیش از ۲۰۰ هزار تن داریم و اگر سال آینده هم، وضع مانند امسال باشد تولید پسته ما به بیش از ۳۰۰ هزار تن خواهد رسید.

حاجی محمدی گفت: پسته ایران بازار خود را دارد چون آسیای شرقی مشتری ثابت پسته ایران هستند. البته حاشیه خلیج فارس و اروپا را داریم ولی بازار مصرف هند و چین پاسخگوی صادرات ما است اما مشکل تبادلات ارزی را داریم.

تاجران پسته نمی‌خرند

وی درباره مشکلات صادرات پسته اظهار کرد: سال‌های گذشته تاجران بر سر مزارع می‌آمدند و شروع به خرید پسته کشاورزان می‌کردند و تاجر ابتدا پسته‌ خریداری شده را به کارخانه‌ها می‌داد تا آن را فرآوری کنند سپس آن را صادر می‌کرد اما با توجه به مشکلی که سال گذشته سامانه نیما به وجود آورد و موانعی که برای تبادلات بانکی امسال ایجاد شده است، تاجران سرمایه‌گذاری زیادی برای پسته نخواهند کرد.

این کشاورز پسته‌کار افزود: قیمت جهانی پسته بین هشت تا ۱۰ دلار است و بر اساس قیمت دلار پسته در بازارهای داخلی نزدیک به ۱۸۰ هزار تومان فروخته می‌شود و با توجه به اینکه قدرت خرید مردم پایین آمده است فکر نمی‌کنم که در بازار داخل نیز پسته مشتری چندانی داشته باشد.

حاجی محمدی همچنین گفت که پیش‌بینی ما این است که امسال خود کشاورز مجبور شود پسته را خشک و آن را انبار و سپس خشک فروشی کند چرا که امسال مشتری عمده برای پسته نیست.

حاجی محمدی همچنین با اشاره به اینکه مشکل سامانه نیما برای صادرات پسته مرتفع شده است، بیان کرد: در حال حاضر مقدار زیادی از پسته برداشت شده سال گذشته در انبارها موجود است اما تاجران به علت اینکه تبادلات با بانک‌های خارجی ممکن نیست خطر صادرات پسته را نمی‌پذیرند و پسته نمی‌خرند.

این کارشناس کشاورزی همچنین درباره میزان سم و کود استفاده شده امسال برای باغ‌های پسته، گفت: در ۱۰ سال گذشته پاک‌ترین کشاورزی در بخش پسته، امسال بوده است چرا که اکثر باغ‌های پسته به هیچ وجه سمپاشی نشده‌اند و این در حالیست که سال گذشته در همین مدت مشابه باغ‌های پسته تا پنج بار هم سمپاشی شده بودند.

سازمان حفظ نباتات توان مقابله با متخلفین کود و سم را ندارد

وی درباره قیمت روغن ولک که برای تامین نیاز سرمایی پسته به کار می‌رود و ماده اصلی آن پارافین است اظهار کرد: هزینه تولید و هزینه بسته بندی این روغن نزدیک به ۱۸۰ هزار تومان است و با احتساب سود کارخانه و توزیع کنندگان، قیمت ۲۵۰ هزار تومان که به دست مصرف کنندگان نهایی یعنی کشاورزان می‌رسد قیمتی معقول است ولی بعضی کارخانه‌ها برای ساخت این روغن به جای پارافین از گازوئیل استفاده می‌کنند و این روغن را به توزیع کنندگان با قیمت ۱۵۰ هزار تومان می‌فروختند و توزیع کنندگان نیز با سود بسیار بالایی این روغن تقلبی را توزیع می‌کردند و سازمان حفظ نباتات نیز نظارتی بر این مسئله نداشت در حالی که خسارت بلند مدتی بر کشت پسته خواهد داشت. شرکت‌های قدیمی تولید سم و کود از ایران خارج شدند و در حال حاضر ماده موثره سموم را از هند و چین وارد می‌کنند و به علت سختی واردات در میزان ترکیبات دست‌کاری می‌‎کنند.

حاجی محمدی ادامه داد: ماه گذشته  جلسه‌ای بود و افراد متخصصی از سازمان حفظ نباتات استان اصفهان به شهرستان دامغان آمدند و کلاس‌های آموزشی برگزار کردند و در مورد قاچاق سموم مسائلی را مطرح کردند و ما تقاضای پیگیری این سازمان را در این مسئله از آن‌ها داشتیم اما گفتند که “توان برخورد با متخلفان سم و کود را ندارند”.

یک باغدار مشکین شهری: میوه را رایگان توزیع کنم به صرفه‎تر است تا به دلالان میوه بفروشم

امرتات-«میوه را رایگان کنم بهتر است تا به دلالان میوه بفروشم» این صحبت امروز بسیاری از باغداران کشور است، باغدارانی که زحمت زیادی برای محصول خود می کشند اما در نهایت این دلالان میوه هستند که نتیجه لازم را می برند و سود هنگفت از دلالی میوه می کنند.

سبلان قد برافراشته است و هوا رو به گرما می‌رود، هر چند درختان سبز هستند و بار امسالشان خوب است اما صحنه‌ای دلخراش‌تری که گویا تداوم دارد، خود را به رخ می‌کشد و توجه را بیش از سیب‌ها، شلیل‌ها و آلبالوهای روی درختان جلب می‌کند. صحنه‌درختان میوه باژگون شده که صاحبانشان، آن‌ها را از ریشه در آورده‌اند چرا که یا درآمد باغداری دیگر کفاف هزینه‌های آن را نداشته است یا این درختان “جوره” متناسب با اقلیم مشکین‌شهر نبوده‌اند.

پای صحبت باغداران مشکین شهری که بنشینی حرف‌های زیادی برای گفتن دارند از سوء استفاده دلال ها گرفته تا بی توجهی‌های وزارت جهادکشاورزی که در یک یا دو مورد خلاصه نمی‌شود.

نصرت‌آباد محله‌ای از شهرستان مشکین‌شهر است، همان محله‌ای که باغ علی باقری در آن جاست. جاده‌ نصرت آباد خاکی است، در یک طرف کوه‌ها هستند و طرف دیگر باغ‌‍ ها؛ مثل هر نقطه دیگر مشکین شهر قله سبلان از نصرت آباد نیز معلوم است.

در کنار جاده تعدادی گاو را بسته‌اند برای چرا و این تصویر در بسیاری از روستاهای دیگر مشکین‌شهر و اردبیل نیز دیده می‌شود و حاکی از رونق دامداری در مشکین‌شهر و اردبیل است.

در تیر ماه باغ‌های نصرت‌‎آباد را که نگاه کنی، سرخی آلبالوهای بومی این شهرستان با سبزی برگ درختان تناسبی ایجاد کرده است هرچند چندی است که آلبالوهای تراریخته و پیوند هم در باغ‌های مشکین شهر برای خود جایی دست و پا کرده‌اند.

کنار هر باغ استخری بزرگ وجود دارد و این یعنی آن باغ دارد از چاه استفاده می‌کند و برخی از این باغ‌ها لوله‌کشی دارند و با سیستم قطره‌ای آبیاری می‌شوند.

باغ‌ها یا بهتر بگوییم باغچه‌های کوچکی هم وجود دارند که آب چشمه‌های سبلان آن‌ها را سرسبز نگه داشته است.

باغچه علی باقری که خود دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است به دو هزار و ۵۰۰ متر می‌رسد. باغی که یکی در میان شلیل و سیب درباری را در خود جای داده است و تعداد اندکی درختان هلو یا آلبالو سیب هم در آن یافت می‌شود.

باقری  می‌‌گوید که شغل پدری او کشاورزی بوده است و از کودکی کشاورزی کرده است اما این باغ، میراث پدری او نیست و او ۱۵ سال پیش، خود این باغ را احداث کرده است.

او ادامه می‌ دهد: باغداری زحمات زیادی دارد و این درختان هر روز نیاز به مراقبت دارند اما این باغچه کوچک برای من سودی ندارد و به جز بعضی سال‌ها که سرمازدگی هست، هزینه ها و درآمد این باغ با هم مساوی هستند و تنها سودی که از این باغ برای من می‌ماند مصرف میوه‌‎های آن است.

باقری به این پرسش که چرا به فکر بزرگ‌تر شدن باغ خود نیفتاده است، پاسخ داد: برای من مقدور نیست که بیش از این باغ خود را توسعه دهم چرا که پول حاصل از میوه‌های این باغ منجر به سود نمی‌شود تا من بتوانم باغ خود را بزرگ‌تر کنم در حالی که سال گذشته زمین‌های اطراف باغ من را می‌فروختند و من پول کافی برای بزرگ‌تر کردن باغ خود نداشتم در حالی که من این زحمت را می‌کشم و اگر زمین بزرگ‌تری داشتم باید همین مقدار برای آبیاری، سم‌پاشی و … کار می‌کردم و اگر باغ بزرگ‌تری داشتم، می‌توانستم استفاده بیشتری از محصولات آن بکنم.

این باغدار مشکین‌شهری بر اینکه علاقه‌مند است تا باغ خود را وسعت ببخشد تاکید کرد و در ادامه صحبت خود گفت: سال گذشته برای محصولم زحمات زیادی کشیدم، از اینکه شب ها به باغ بیایم و آن را آب دهم تا برای درختانم کود بخرم تا خیلی از مسائل دیگر؛ اما، دلال‌ها می‌خواستند سیب من را با قیمت کیلویی زیر هزار تومان بخرند و بر سر آن سود کنند، من هم سیب خود را نفروختم و محصولم روی درخت ماند و به همشهریانم گفتم هر که می‌خواهد به باغ برود و از محصولات آن استفاده کند.

باقری ادامه داد: باغ من چاه ندارد و مجبورم از آبی که از سبلان سرچشمه می‌گیرد، زمین خود را به طور غرقابی آب دهم و اگر امکانات بود می‌توانستم باغ خود را لوله‌کشی کنم و با سیستم قطره‌ای آبیاری را ادامه دهم.

این کشاورزی مشکین‌شهری، رشته سخن خود را اینطور پی‌گرفت: متاسفانه وزارت جهاد کشاورزی همکاری لازم را با ما ندارد، چرا که این وزارت‌خانه باید منطقه را بازدید و در باغ‌ها سرکشی کند و توصیه ‌های لازم را به کشاورزان ارائه دهد یا کلاس هایی برگزار کند که شیوه‌های نوین باغداری را به کشاورزان آموزش دهد.

او ادامه داد: وزارت جهاد کشاورزی از این وظیفه خود غافل است و مردم از تجارب هم استفاده می‌کند تا محصول بهتری داشته باشند و این درحالی است که توصیه‌های این وزارتخانه می‌تواند علمی‌تر باشد.

باقری همچنین درباره سم‌پاشی مزرعه خود تصریح می کند: سالانه در پنج مرحله به درختانم سم و کود می‌دهم و کودها را از مهندسین کشاورزی منطقه و با مشورت خود آن‌ها دریافت می‌کنم چرا که نمی‌خواهم خاک را از بین ببرم.

او در پایان درباره آفت‌های مزرعه‌اش می گوید: یکی از مشکلات، سرمازدگی درختان است و همین مسئله باعث می‌شود که محصول شلیل آسیب ببیند و دیگر رشد نکند و اضطرابی که سرما به درخت وارد می‌کند باعث نمی‌شود که درخت در باردهی‌های بعدی خود ناتوان‌تر شود اما اگر تحقیقاتی بر جوره‌های درختان می‌شد و ارقام متناسب‌تر با اقلیم و مقاوم نسبت به سرما را به کشاورزان معرفی می‌کردند باغ‌های با کمترین آسیب، بهترین میوه‌ها را برای مصرف تامین می‌کردند.

صحبت‌های باقری و بسیاری از همکارانش در سطح شهرستان مشکین‌شهر و استان اردبیل حاکی از آن بود که توسعه باغداری و اقتصادی شدن این فعالیت تولیدی به عوامل مهمی از جمله حذف دلال‌ها از زنجیره بازار‌ کشاورزی، تسهیل در روند فراهم‌سازی امکانات توسط وزارت‌ جهاد کشاورزی و توجه دقیق‌تر این وزارتخانه به علمی بودن کشاورزی است، مسئله‌ای که خیلی از کشاورزان و باغداران از جمله علی باقری، راه‌ آن را در تعامل وزارت جهاد کشاورزی با کشاورزان می‌دیدند.

یک کشاورز: تا اقتصاد نفتی است، از کشاروز سراغی نمی‌گیرند

اقتصاد نفتی ، واژه ای است که دل همه تولیدکنندگان از صنعتی گرفته تا کشاورز را به درد آورده و حتی دولت نیز منتقد آن شده است! اما با همه این وحدت نظر و تاکیدات همچنان دولت‌ها از بوی نفت لذت می‌برند و حاضر به کنار گذاشتن آن از بودجه های سالیانه نیستند.

اردبیل یکی از نقاط زرخیز ایران است. کشاورزی در هر یک از نقاط این منطقه زبانزد مردم ایران بوده است از کشت وسیع دشت مغان گرفته تا دیم‌زارهای اردبیل تا باغ‌های سیب مشکین شهر تا گوسفندان و گاوهایی که اردبیلی‌ها پرورش می‌دهند تا عسل سبلان، همه و همه بر تارک کشاورزی این کشور می‌درخشند اما باید پرسید وضعیت کشاورزی امروز اردبیل چگونه است و چه بهتر که این مسئله را از زبان یک کشاورز اردبیلی شنفت.

چهره گندم‌گونش حکایت از سال‌ها کشاورزی زیرآفتاب داشت. دغدغه‌های زیادی برای با سواد شدن کشاورزان داشت و معتقد بود که کشاورزان بدون تسلط بر علوم کشاورزی نمی‌توانند راه به جایی ببرند. توسعه کشاورزی کشور و جلوگیری. از نابودی زمین‌های زراعی و باغ‌های زرخیز اردبیل، مشکین‌شهر و دشت مغان دغدغه این روزهای این کشاورز مشکین‌شهری بود که رشته موی خود را نه در آسیاب که بر روی زمین کشاورزی سپید کرده بود.

حجت ذاکری، در طول عمر خود هم کشاورز بوده است و هم دبیر زبان انگلیسی. حالا که بازنشسته شده با وجود کهولت سن کشاورزی می‌کند زیرا معتقد است که چاره‌ای جز کشاورزی ندارد و این شغل میراث پدری او است.

شیرینی لهجه آذری او مانع از این نمی‌شد که تلخی حرف‌‌هایش درباره کشاورزی استان اردبیل نادیده گرفته نشود با آهی که از فغانش بلند می‌شد از نابودی مغان با الگوی کشت موجود خبر می‌داد و راه چاره را در احیای دوباره تعاونی‌ها و اتحادیه‌ها می‌دانست.

او اعتقاد داشت که زیربنای توسعه هر کشوری، توسعه کشاورزی است و دولت ها اگر امنیت سیاسی را می‌خواهند باید امنیت غذایی را تامین کنند اما از طرفی نالان بود که به کشاورزان یا به قول خودش فعالان بی مزد محیط زیست بی‌مهری شده است و زمین های کشاورزی و باغ‌ها و آب و خاک استان اردبیل نیز مورد بی‌مهری قرار گرفته است.

گفت‌وگوی امرتات با این کشاورز مشکین‌شهری را در ادامه می‌خوانید:

در حال حاضر، کشاورزی مناطق مختلف استان اردبیل از جمله مشکین شهر و دشت مغان در چه وضعیتی به سر می‌برند؟

الگوی کشت استان بین گندم، جو و غلات می‌چرخد اما همین چرخش نیز بسته به مزیت مناطق  تقسیم شده است. برای مثال، در دشت مغان پنبه و سویا و در مشکین شهر گندم دیمی کشت می‌شود. اما در کل چندسالی است کشاورزی در کل کشور بلاصاحب است و تا زمانی‌که این نفت هست از کشاورزی سراغی نخواهیم گرفت. کشاورزی مغان هم دارد نابود می‌شود و مردم علاقه ای به کشت محصول نشان نمی‌دهند و به اجاره دادن اراضی روی آوردند.

پیش از این می‌گفتند مغان خزانه گندم است اما اکنون دیگر چنین چیزی درباره مغان درست نیست چراکه سقف تولید محصولات نمی‌تواند حتی نیاز ساکنین منطقه را تامین کند. دامداری در کل استان رونق دارد و باغداری در مشکین شهر از شرایط خوبی برخوردار است. در مغان باغات هسته دار و مقداری هم کشت و صنعت وجود دارد.

عمده کشاورزی مشکین‌شهر، باغداری است اما  گندم هم کشت‌ می‌شود که عمده آن دیم است و بخشی جزئی از زمین‌های گندم نیز آبی هستند.

نکته‌ای که وجود دارد این است که همه این بخش‌ها بی‌برنامه هستند؛ این چند سال اما گوش شنوایی پیدا نکردیم؛ دولت ها آمدند و رفتند و نمی‌دانیم گوش شنوایی پیدا خواهد شد یا خیر اما چیزی که می‌دانیم این است که با این روندی که پیش می‌رود امیدی به ادامه تولید نداریم.

ما اینگونه فهمیده‌ایم و در سطح جهانی هم این مسئله به اثبات رسیده است که زیربنای توسعه هر کشوری مبتنی بر کشاورزی است. هر کشوری کشاورزی را کنار بگذارد و شعار انحرافی دهد به جایی نمی‌رسد و این نکته در جامعه ما هم صدق می‌کند ما چنین می‌پنداریم که اگر جوامع به دنبال امنیت سیاسی بگردند باید در راستای تامین امنیت غذایی قدم بردارند و ما که تولید کننده و درگیر چنین مسائلی هستیم چنین برنامه‌ای برای تامین امنیت غذایی را نمی‌بینیم.حکومت‌ها می‌توانند برنامه‌ریز خوبی باشند و می‌توانند ناظر خوبی هم  باشند ولی نمی‌توانند تاجر یا تولید کننده باشند.

به عنوان یک کشاورز آینده بخش کشاورزی را چندان روشن نمی‌بینم و چنین فکر می‌کنم که اگر هر کشوری ظرفیت انسانی خود را در نظر نگیرد و سرمایه گذاری نکند به جایی نمی‌رسد و چنین استنباط می‌کنم که اگر برای منابع موجود زیرزمینی برنامه‌ای نداشته باشد به جایی نخواهد رسید.

حرف ما کشاورزان مشخص است. ما می‌گوییم برنامه‌ریزانی می‌خواهیم که مرد میدان باشند و کشاورزی دانش‌بنیان می‌خواهیم و به کشاورزانی نیاز داریم که مسلح به علوم نوین کشاورز و علوم اقتصادی باشند چراکه با کشاورزی معیشتی نمی توان راه به جایی برد.

برگردیم به کشاورزی استان اردبیل؛ در مسیر اردبیل و مشکین شهر باغات زیادی را بریده بودند و چوب تنومند درختان آن‌ها برخاک افتاده بود. علت این مسئله چیست؟

الناس مسلطون علی الاموالهم. من صاحب اموالم هستم و اگر برای من صرف نکند کاربری آن را تغییر تغییر می‌دهم.

چرا صرف نکرده است؟

در ترکی می‌گویند «یاغمادی یاغیش، بیتمدی قامیش» یعنی وقتی که باران نبارد، نی رشد نمی‌کند. وقتی من کشاورزی می‌کنم باغ احداث می‌کنم و در انتظار برگشت سرمایه هستم و می‌خواهم روزگار بگذرانم اما درآمد، کفاف هزینه را نکند منصرف می‌شوم.

سال هایی هست که محصول خوبی داریم اما بازاری برای فروش نیست.دولت‌ها باید برای محصولات مازاد بر نیاز داخل بازار یابی کنند. کشاورز تولید می کند اما باید به کدام بازار عرضه کند؟

کشور ما هفتمین تولید کننده میوه در جهان است و شهرستان مشکین شهر اولین شهرستان در استان اردبیل است که میوه تولید می‌کند اما باید پرسید این حجم از تولیدات به کدام بازار عرضه می‌شود؟ هرچند کشور ما از نظر مصرف میوه پرخور است اما در سال هایی که شرایط متعادل است سقف تولید بیش از نیاز جامعه است و مازاد باید صادر شود اما نکته اینجاست که کشاورز وظیفه بازاریابی ندارد.

به همین دلیل در خیلی از سال ها محصول کشاورز، روی دستش می‌ماند چراکه نه صنایع تبدیلی درستی داریم و نه برنامه ریزی خوب. ما بازار منطقه را هم از دست دادیم و نمی‌دانیم به کجا باید صادر کنیم. این برنامه ریزی دست کیست که هر سال منجر به ماندن محصول کشاورز روی دستش می‌شود.

امسال محصول سیب خوبی داریم اما نگران فصل برداشتیم چرا که محصول ما را می‌خواهند به نازل‌ترین قیمت بخرند.

بنابراین مجموع همه این مسائل است که باعث می‌شود باغداران کاربری زمین‌های خود را تغییر دهند و شاهد بریدن   درختان میوه باشیم. وقتی که تولید بی‌برنامه باشد درختان هم  بی برنامه بریده می‌شوند.‌

* شما گفتید کشاورزی باید علمی شود؛ خود شما به عنوان یک کشاورز چقدر برای علمی شدن تولید محصولاتتان تلاش کردید؟

تمام شاخصه‌ها در دست من کشاورز نیست که من خود آن را تامین کنم. مسئولان جامعه دولت ها هستند و ما تابع برنامه دولت ها هستیم . از طرفی هیچ کدام از کشاورزان ما سواد مرتبط با شغل خود را ندارند یا اصلا سواد ندارند برای مثال من دبیر زبان انگلیسی بودم اما چون شغل پدری من کشاورزی بوده است به ناچار وارد این میدان شدم و با شغل پدری ارتزاق کردیم.

وقتی این همه ماشین آلات تولیدی کشاورزی قیمت سرسام‌آوری دارند و بخش صنعت به بخش کشاورزی زور می‌گوید و دولت ها هم خوابیدند و خود را با دلار های نفتی اداره می‌کنند کشاورز دردش را به چه کسی بگوید؟

می‌گویید مغان در حال نابودی است؛ چرا؟

در مغان عوض گندم و جو، هندوانه می‌کارند.

باید چه بکارند؟

باید گندم و سویا و یا پنبه بکارند.

چون فقط محصولات استراتژیک هستند؟

یک کیلو گندم از یک تن هندوانه با ارزش‌تر است چرا که گندم با شکم مردم سر و کار دارد اما هندوانه آب است و خیلی بیش‌تر از گندم آب می‌برد.

به نظر شما نباید یک الگوی کشت برای مغان تعریف شود؟

نه تنها برای مغان بلکه برای کل کشور باید الگوی کشت تعریف کرد و ما این مسئله را سال هاست که از وزارت جهاد کشاورزی، رییس‌جمهور و سایر مسئولان می‌خواهیم که مملکت به الگوی کشت نیاز دارد و ما آمایش سرزمین می‌خواهیم.

اراضی کشاورزی دارد تخریب می‌شود و تغییر کاربری غیرقانونی بالای سرش است و یکسری دارند زمین ها را می‌بلعند و نابود می‌کنند.

این شعاری که می‌دهند برای آینده می‌توانیم برای ۲۰۰ میلیون نفر غذا تولید کنیم قرار است با کدام تولید و با کدام اراضی کشاورزی و با کدام کشاورز محقق شود؟

مگرچند درصد از کشاورزان ما تحصیلات عالیه دارند و چند درصد تحصیلاتشان مرتبط با شغل آن هاست که بتوانند به تنهایی کشاورزی خود را علمی کنند؟

تازه  قطعات کشاورزی مگر چند هکتار است. تجزیه اراضی و قانون ارث، کشاورزی کشور را نابود کرده است.

راجع به صنایع تبدیلی گفتید. به نظر شما بهتر نیست خود کشاورزان با هم تجمیع سرمایه کنند و صنایع تبدیلی ایجاد کنند؟  

از دوره قبل از انقلاب، علیه برنامه های اشتراکی و تعاونی غلط کاری‌هایی شده است و تعاونی‌های ضربه های زیادی خوردند.

در قانون اساسی آمده است که زیربنای اقتصادی ایران بر سه اصل است؛ بخش دولتی، بخش خصوصی و بخش تعاونی

بخش دولتی فنا فی الله است و دارند آن را می فروشند و خصولتی می‌کنند. بخش تعاونی هم که نابود است.

قبل از انقلاب از سال ۱۳۴۱ با تغییر نظام بهره‌برداری از ارباب رعیتی به رعیتی و خرده مالکی یک برنامه هرچند ناقص اما به نوبه خود خوب بود.

برای اینکه کشاورز از نظر نقدینگی و تامین نهاده ها در مضیقه نباشد سازمان تعاونی روستایی با شبکه‌های شرکتی و اتحادیه احداث کردند تا شبکه های تعاونی روستای به عنوان بازوی مسلح در کنار کشاورز قرار گیرد هرچند ناقص بود اما بهتر بود و چندگام به جلو بود اما علیه آن شعار دادند. هر چند در اسلام آمده است تعاونوا علی البر و التقوی اما بخش تعاونی را نابود کردند و در حال حاضر نیز آن را نابود می‌کنیم.

کشاورز به تنهایی نمی‌تواند چند کار را انجام دهد و هم کشاورز هم تاجر و هم صنعتگر باشد. باید شبکه‌هایی باشد که آن را نداریم و برنامه اش را هم نمی‌بینیم.

کشاورز به خودی خود نمی‌تواند خود را به دانش مربوطه مجهز کند. وقتی که وضع دانشکده های کشاورزی ما این است که مدرک دست بچه‌ها می دهند و آنها را متوقع می‌کنند همین می شود که به سر زمین نمی آیند چون فکر می کنند چون دانشگاه رفته اند باید پشت میز بنشینند در حالی که از ذره‌ای تجربه کشاورزی برخوردار نیستند.

شنیده ام در ژاپن در کتاب کلاس اول اینگونه آموزش می دهند که “بچه ها ما کشور فقیری هستیم و منابع زیرزمینی نداریم اگر بخواهیم زندگی کنیم باید کار کنیم و اگر کار نکنیم می‌میریم!» در مقابل به فرزندان ما می آموزند که ما کشور ثروتمندی هستیم یعنی کار نکنید و بروید مصرف کنید و نتیجه‌اش چیزی می‌شود که می‌بینیم.

کار و تولید یک ارزش است اما در کجا؟ در جامعه‌ای که به تولید کننده و تولید و به نیروی خودش افتخار کند و جامعه ما از این جهت خیلی عقب است.

با تمام حرف‌هایی که زدید، راه حل نجات مغان چیست؟

سال ها قبل از انقلاب ۹ واحد شرکت های سهامی زراعی در مغان فعال بود و همچنین  یک واحد در ابتدا و سپس دو واحد تشکیلات کشت و صنعت مغان و پارس ایجاد شد اما به قول آذری‌ها ما “بالابان” یا “سرنا” را برعکس می‌نوازیم چرا که آن‌ تشکیلات را هم فروختند و شرکت های سهامی زراعی را نابود و منحل کردند و درب و داغان کردند و گفتند تعاونی و شرکت های سهامی را نمی‌خواهیم و قطعات موجود هم کوچک تر شد.

باید اهل فن را جمع کرد. ما به شعار احتیاج نداریم بلکه به انسان های با مغز و متفکر حتی از سطح دنیا نیاز داریم که برای ما نسخه بنویسند و اینهایی که هستند نسخه پیچ نیستند.

فقط هم دولت از پس آن بر می‌آید؟

بخش خصوصی هم باید باشد. دولتی ها هیچند و به درد ما نمی‌خورند.

حالا که دولت هیچ است بخش خصوصی نمی‌تواند لنگان لنگان جلو بیاد؟

اعتماد از بین رفته است و کشاورز نمی داند صاحب من کیست؟

مگر باید صاحب داشته باشد؟

باید صاحب داشته باشد؛ مجلسی‌ها هم که آنجا نشسته اند نمایندگان تولید کننده نیستند و با شعارهایی نشستند و برنامه ریز نیستند. وضعیت ما تحول درونی می‌خواهد و ساختار نیاز دارد. تولید کننده بلاصاحب است و خودش خود را نمی‌شناسد و خود را باور ندارد و باید بیدارش کرد. برای این کار باید توان مالی باشد تا کشاورز بیدار شود و جایگاه خود را بفهمد.

پایان پیام