اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

اَمِرتات

در اَمِرتات، اخبار، گزارش، تحلیل و یادداشت با موضوع زندگی روستایی بخوانید.

کشاورزان، هزینه‌پردازان تفاخر دولت در خودکفایی گندم

   بسیاری معتقدند با توجه به هزینه‌های بالای کشت گندم، قیمت هزار و ۷۰۰ تومان برای خرید این محصول، پایمال کردن حقوق کشاورزانی است که رزق این سرزمین را تامین می‌کنند. نرخ تضمینی خریدگندم در حالی است که قیمت هر کیلو گندم در کشورهای همجوار ایران بیش از ۴ هزار تومان است.

از طرفی آزاد نبودن کشاورزان در فروش محصول خود زخم دیگری است که بر پیکره پاسداران امنیت غذایی کشور فرود می‌آید.

بسیاری از کشاورزان از این قیمت ناراضی هستند و معتقدند که هزینه تفاخر‌  دولت  در خودکفایی گندم را آنها می‌پردازند.

 اگر کمی بیشتر تامل کنیم این سوال پیش می‌آید که خودکفایی در گندم و کشت بیبرنامه و حداکثری این محصول، چه هزینههایی برای منابع طبیعی و کشاورزان دارد؟

در اینکه یک کشور باید امنیت غذایی خود را تامین کند هیچ شکی نیست اما آیا اقلیم هر شهرستان متناسب با کشت گندم است یا می‌توان برای کشت محصولاتی دیگر برنامه‌ریزی کرد، که آسیبی به منابع طبیعی نمی‌رسانند و برای اقتصاد کشور و معیشت کشاورزان آورده‌های خوبی دارند.

می‌توان گفت زمانی می‌شود به این سوالات پاسخ داد که برنامه جامع برای الگوی کشت در سطح کشور داشته باشیم.

به همین منظور به سراغ سه تن از کشاورزان باتجربه و متخصص شاهرودی رفتیم تا هم درد دل آنان و هم راهکارهای آنان برای اصلاح الگوی کشت را بشنویم.

محمدحسین خنکال، امیرآرین و صیاد ذوالفقاری سه تن از کشاورزان شهرستان شاهرود بودند که هم درباره کشت گندم و سایر محصولات در کشور و هم درباره قیمت و خرید محصولات استراتژیک توسط دولت حرف‌هایی شنیدنی داشتند.

این گفت‌وگو به دو بخش تقسیم شده است که بخش اول آن متمرکز بر اصلاح الگوی کشت در ایران است.

مشروح مصاحبه امرتات با این سه کشاورز را در ادامه می‌خوانید:

* بعضی از کارشناسان و همچنین کشاورزان معتقدند که منطقه‌ای که در آن کشاورزی می‌کنند مزیت نسبی برای تولید محصولاتی به غیر از گندم دارد. اما شاید دولت کشاورزان را مجبور می‌کند که به بهانه خودکفایی، گندم بکارند. به نظر شما آیا بهتر نیست که کشاورزان هر منطقه‌ای محصول متناسب با اقلیم خود را کشت کنند؟


آرین: دولت کسی را مجبور نمی‌کند چه  محصولی بکارد یا نکارد؛ حداقل ما تا به حال ندیده‌ایم. از طرفی جایگزین گندم نمی‌تواند محصول دیگری باشد چون اصل کاشت و برداشت محصولات کاملا متفاوت است. ممکن است دولت توصیه کند که کشاورزان چه محصولی را بکارند یا نکارند؛ اما کشاورزان خودمختار هستند که هرچه می‌خواهند کشت کنند.

با این حال اما مشکل کلی ما که شاید به پیش از انقلاب بازمی‌گردد این است که از ابتدا «بایدهایی» را تعریف کردیم که این «بایدها» غالب اوقات ساری و جاری است.

هنوز می‌گوییم باید الگوی کشت تعریف کنیم و فقط می گوییم «باید»؛ آب تمام شد؛ انرژی افراد تمام شد و نسل جدید رغبتی به کشاورزی ندارد و نسل ما هم که هنوز مشغول به این حرفه است به خاطر غیرت خود و اجباری است که حس می‌کند. البته اینطور نیست که کسی ما را مجبور کرده باشد که کشاورزی کنیم یا کشاورز بمانیم.

با تمام این اوصاف، وظیفه دولت یا بهتر بگوییم وظیفه حاکمیت این است که به خاطر حفظ منابع بین نسلی الگوی کشت را باید تعریف و اجرا می‌کرده در حالیکه تا به حال، هیچ دولتی یا به تعبیر من حاکمیت این کار را انجام نداده است و وقتی از حاکمیت صحبت می‌کنم، مقصود مجموعه‌ای از نهادها و ارگان‌ها است که باید بر اساس قانون در مملکت کار کنند.


*اگر اجباری از طرف هیچ نهادی برای کشت گندم نیست، آیا به نفع کشاورزان استان سمنان هست که گندم بکارند؟ یا کشت محصول دیگری که مزیت نسبی استان است باید در دستور کار قرار گیرد؟

ذوالفقارخانی: این بحث را باید کمی باز کرد؛ در کشاورزی باید چند زمینه را در نظر بگیریم و نمی‌توان با یک چشم‌انداز  به آن نگاه کرد.

مهم‌ترین کارویژه ما، تامین امنیت غذایی است و با توجه به این مسئله وظیفه حاکمیت این است که روی این مسئله مطالعه کند و دریابد که نقطه‌ای که کشور ما در آن، به امنیت غذایی می‌رسد کجاست و بعد هم مطالعه کند که چقدر توانایی داریم تا به این امنیت غذایی برسیم و آیا اصلا ساز و کار مملکت، ساختار و منابع طبیعی ما اجازه رسیدن به این نقطه را می‌دهد و آیا ظرفیت آن را داریم؟

بعد از آن باید این مقدار گندم یا شکر یا هر محصول اساسی دیگری که نیاز داریم را مشخص و با قیمت‌گذاری صحیح این ساز و کار را ادامه دهد.

به همین معنا، الگوی کشت یعنی ترازی بین شاخه‌های مختلف ایجاد شود تا ببینیم محصولی که تولید می‌کنیم از ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ارزش این را دارد که منابع خود را بابت آن از بین ببریم یا نه و با توجه به مقدار مصرف، این منابع را تا چند سال می‌توانیم استفاده کنیم.

قبل از هر چیزی ما باید به کشاورزی پایدار برسیم و این مسئله زمانی تحقق می‌یابد که مطالعات جامع و کارشناسی‌شده داشته باشیم که اگر اشتباه نکنم باید دوازده شاخه اعم از اقتصاد، بازار، نیاز، کیفیت و کمیت آب و خاک در آن مطالعات دیده شود و بعد از این است که می‌توانیم به یک برنامه جامع برسیم و به طور دقیق مشخص کنیم که برای مثال نیاز گندم ما در یکسال هفت میلیون تن است و برای تضمین اینکه به مشکل نخوریم بخشی هم به عنوان مازاد در نظر بگیریم.

پس از این است که می‌توانیم در بقیه زمین‌های خود یک محصول مثل گندم را نکاریم و به سمت کشت محصولات دیگر از قبیل جو برویم که به خارج از کشور وابسته نباشیم و دامداران به علت ناتوانی در تامین خوراک دام مجبور نشوند گاو شیرده را به کشتارگاه بفرستند.

بنابراین به طور کلی مسئله الگوی کشت، حداقل در کشور ما باید به این شکل دیده شود یعنی سازوکاری تعریف کنیم و بر اساس آن یک چرخه تولید ایجاد کنیم.

سال‌ها پیش از این، یک خانم در شاهرود آمد و چرخه تولیدی به نام «کارخانه قند» ایجاد کرد و برای احداث آن از کشت چغندر را تا محصول شکری که قرار بود به بازار برود را در نظر گرفت.

می‌توانیم بگوییم که یک چرخه تولید ایجاد کنیم که در آن بتوانیم زعفران تولید کنیم و بیشتر از گندم برداشت داشته باشیم ولی به شرط آنکه تمام مسائل به طور همه جانبه دیده شوند چرا که این مسئله یک مجموعه مانند خودرو است چرا که شما نمی‌توانید بگویید یک ماشین اگر زاپاس نداشته باشد می‌تواند حرکت کند چون ممکن است در بیابان پنچر شود.

* آیا برنامه‌ای در سطح کشور نیست که بر اساس آن بخواهند یک الگوی کشت تعریف کنند و آیا شما به مقامات وزارت جهاد دست‌کم در سطح استان سمنان یک الگوی کشت را پیشنهاد نکردید؟

خنکال: وزارت جهاد کشاورزی پیشنهادهایی داده است و حتی در استان ما بعضی از محصولات جایگزین مشخص شدند اما چه کسی کشت آن‌ها را تضمین می‌کند؟ وظیفه ما کشاورزان، تولید است و باید چرخه این تولید ما تا مصرف و بازاریابی مشخص باشد. ما نمی توانیم گندم را برای اینکه برای ما به صرفه نیست کشت نکنیم یا بر اساس منافع خود الگوی کشت را تغییر دهیم.

ما کشاورزان، خواه یا ناخواه باید گندم تولید کنیم چرا که اگر میوه بر سر سفره کسی نبود، شاید خیلی مهم نباشد اما نان را به هیچ‌وجه نمی توان از سر سفره مردم حذف کرد .

حالا اگر در تحریم‌های ظالمانه اخیر، ما در تولید گندم برای مصرف کشور خودکفایی نداشته باشیم و به یک معنا نان برای خوردن نداشته باشیم چه اتفاقی می افتد؟

لذا باید به همان اندازه که بعد اقتصادی تولید محصولات را می‌بینیم، بعد سیاسی آن را نیز که از همه مهمتر است در نظر داشته باشیم چرا که شعار ما کشاورزان این است که اول تامین امنیت ملی و بعد تامین امنیت غذایی.

بر همین اساس اگرچه کشت گندم برای ما کشاورزان به صرفه نباشد به اجبار باید گندم بکاریم چون تکلیف ماست که ما واسط رزق بین خالق و مخلوق هستیم.

با این‌حال اما، این نکته می‌طلبد که حاکمیت ما را بی‌بهره نگذارد و مورد بی مهری قرار نگیریم. لذا آنچه که ما کشاورزان را زجر می‌دهد این است که دولت به تکلیف قانونی خود عمل نمی‌کند یعنی اگر در طول سه سال گذشته قیمت تضمینی گندم را به طور منطقی افزایش می‌داد نباید در کشورهای همجوار ما قیمت گندم بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ تومان و در کشور ما کمتر از دو هزار تومان می‌بود.

در حال حاضر قیمت جهانی گندم ۲۹۵ دلار به ازای هر تن است و اگر بخواهیم این نرخ را با دلار آزاد حساب کنیم یعنی هر کیلو گندم ما ارزش نزدیک به ۴ هزار و ۱۰۰ تومان دارد اما ما کشاورزان با دلار کاری نداریم و بحث ما بر سر پول ملی خود یعنی ریال است؛ تا سال گذشته که این تورم نبود؛ می‌توانستیم به ازای ۳۰ تن گندم یک تراکتور بخریم اما امروز باید ۶۰ تن گندم بفروشیم تا شاید بتوانیم همان تراکتور را تهیه کنیم؛ بنابراین همخوانی بین تولید و هزینه های تولید وجود ندارد. پرسش اینجاست که چه کسی پاسخگوی هزینه های کاذب ایجاد شده برای کشاورزان است؟

یکی از بحث هایی که با دولت داریم و من به عنوان عضو هیات مدیره گندمکاران ایران، این مسئله را به رییس کمیسیون کشاورزی مجلس گفتم، این است که دولت وظیفه ذاتی و قانونی خود را درباره زمان اعلام خرید تضمینی گندم انجام نمی‌دهد و ما از این تاخیر ضربه می‌خوریم.

دولت زمانی نرخ خرید تضمینی گندم را اعلام می‌کند که گندم رشد کرده و کشاورز دیگر نمی‌تواند آن را شخم بزند و چیز دیگری بکارد؛ یعنی عملا کشاورزان در میانه راه می‌مانند و هیچ راه نجاتی ندارند.

ذوالفقارخانی: در تکمیل حرف آقای خنکال باید بگویم که این سیاست ممکن است یک سال کار خود را پیش ببرد ولی تاثیر خود را در سال آینده نشان خواهد داد. دولت، سال گذشته همین شیوه را در مورد چغندر قند انجام داد و ما هشدار دادیم و می‌بینیم که امسال تولید شکر، به بحران خورده است.

سال آینده نیز تا دولت به خود بیاید کشت گندم از دست رفته و اتفاق مشابه درباره چغندرقند، بر سر گندم نیز خواهد آمد.

خنکال: سال‌های گذشته خیلی تلاش کردیم و از حق خود گذشتیم و چغندرکاران شهرستان ما ایثار کردند و صبور بودند و ضررها را به خود تحمیل کردند و با کمترین منافع و نرخی که دولت اعلام کرد چغندرقند را کاشتند اما بعد از آنکه هزینه هایشان بالا رفت، امسال چغندر قند نکاشتند در حالی که کارخانه قند شاهرود نهایت امتیازاتی که می‌توانست را به کشاورزان داد اما کشاورزان هنوز راغب نیستند چرا که می‌گویند باید اصل کار درست شود و اصل کار مشخص شدن قیمت است. کشاورز نمی تواند تفاله چغندر قند را بخرد هزار و ۸۰۰ تومان و چغندر را بدهد کیلویی ۳۳۰ تومان.

سال گذشته حدود ۱۸۰ هزارتن، چغندر قند تولید شاهرود و میامی بوده است و کارخانه قند خانم عضدی که آقای ذوالفقارخانی از آن گفت، پس از ۶۰ سال تولید و اشتغالزایی و مشخص شدن چرخه تولیدش، خوراک برای تولید قند و شکر ندارد و همین اینها به این علت است که دولت تکالیف قانونی خود را انجام نداده و کشاورز را دلسرد کرده است.

حالا کشاورز می‌خواهد تغییر الگوی کشت دهد؛ چگونه باید این کار را کند؟ ممکن است بگویند اگر کشاورز چغندر قند بکارد برای امنیت غذایی بهتر است اما کشاورزان بسیاری در استان سمنان صیفی‌ کاشتند یا حتی محصول آب‌بری مثل پیاز کاشتند.

در حال حاضر حدود ۴۰۰ هکتار پیاز در میامی کاشتند و علت آن هم این است که کشاورز نزد خود می‌گوید پیاز را می‌کارم و به هرکس بفروشم، پولش را نقد می‌گیرم. در حالی که پیاز آب بر است و کالایی غیر استراتژیک هم هست.

اما این اتفاق چطور ممکن شده است؟ برای اینکه کشاورز به اینجا رسیده است که باید معیشت و منافعش را حفظ کند.

گندم را به خاطر نان مردم می‌کاریم اما کشاورزی که خود شکر را کیلویی ۱۰ هزار تومان می‌خرد، می‌گوید برای چه هزینه و دردسر زیاد را بر خود هموار کنم و چغندر قند را کیلویی ۳۳۰ تومان بفروشم؟

لذا طرح الگوی کشت تعریف شده است اما تضمینش کجا است؟ از طرف دیگر،  وزارت جهاد کشاورزی ۲۰ سال پیش به کشاورزان گفتند در بعضی نقاط سمنانانار و زیتون بکارندو کشاورزان هم اعتماد کردند و باغات انار و زیتون احداث کردند اما سرمای سال ۹۵ همه انارها و زیتون ها را زد و مجبور شدیم تا درختان راکف‌برکرده و قطع کنیم.

باغداری مثل زراعت نیست که در عرض ۶ ماه تمام شود بلکه یک سرمایه است و باید چند سال پای آن نشست تا ثمر دهد. مدیرانی که آن روز گفتند تغییر الگوی کشت دهید چون این منطقه برای زیتون خوب است آیا سرمای ۱۰ درجه زیر صفر را پیش بینی کرده بودند؟ آیا ارقامی که آوردند تحمل سرمای این چنینی را داشت؟ و آیا سرمای زیر ۱۰ درجه پیش بینی شده بود؟

وقتی الگوی کشت می‌دهند باید آن را تضمین هم بکنند و چون این تضمین ها نیست کشاورز هم تمکین نمی‌کند چرا که کشاورز اقتصاد خانوار خودش را می‌بیند و می‌گوید من یک هکتار پیاز کاشتم و در شاهرود تا ۲۰۰ تن هم عملکرد دارد و اگر در بدترین شرایط هر کیلو را هزار تومان هم بفروشم ۲۰۰ میلیون تومان درآمد دارم اما  اگر چغندر بکارم ۳۰ تن عملکرد در هکتار دارد و با کیلویی ۳۳۰ تومان کمتر از ۱۰ میلیون تومان درآمد دارم و از طرفی هزینه های کشت چغندرقند هم بسیار بیشتر از محصولی مثل پیاز است و از وجه دیگر پیاز محصول استراتژیک نیست و کشاورز در فروش آن آزاد است.

اگر زنجیره تولید کامل بود دولت موفق است ولی وقتی ناقص است هیچ چیز تضمین شده نیست؛ برای مثال، سال گذشته برای کشت زعفران در شاهرود وام می‌دادند و زعفران را به کشاورزانطلای قرمزمعرفی می‌کردند اما من در جلسه ای اعتراض کردم و با اعتراض من هم موافقت شد.

حرف من هم این بود که زعفران خیلی محصول خوبی است اما زعفران‌کار شاهرود را با زعفران‌کار قائنات مقایسه نکنید چون کشت آن‌جا تک محصولی است. همچنین کاشت و داشت برداشت زعفران زمان خاصی دارد و از طرفی کشت زعفران همزمان با برداشت انگور در شاهرود است و ما آن موقع حدود ۱۰۰ هزار تن انگور داریم یا محصولات دیگری داریم که باید برداشت کنیم.

و از همه مهم‌تر، ما در شاهرود نیروی کار ماهر برای برداشت زعفران نداریم. همه نیروهای کارگر بیشتر مهاجرین از استان‌های دیگر هستند و هیچ تخصصی در مورد کاشت و برداشت زعفران ندارند.

دوستان می‌گفتند که چون زعفران آب کم می‌برد محصول مناسبی است و تنها معیار را آب قرار داده بودند در صورتی که باید این زنجیره به طور کامل دیده می‌شد. در نتیجه کشت زعفران در شاهرود را از دستور کار خارج کردند و این مثالی برای اصلاح الگوی کشت بود.

کشاورز با توجه به اینکه از طرف دولت یک برنامه مدون از زنجیره تولید تا بازار را نمی‌بیند فقط منافع خودش را در نظر می‌گیرد و هرچه که دوست دارد را تولید می‌کند.

با این حال ما کشاورزان از یک طرح الگوی کشت با برنامه و صحیح استقبال می کنیم اما متاسفانه دولت ها سیاسی‌کاری می‌کنند و هر کس حرف خود را می‌زند.

ما بعضی محصولات را باید بر اساس تکلیفمان بکاریم اما از آن طرف هم دولت هم باید به کشاورزان توجه داشته باشد. آقای نوبخت که در راس شورای اقتصاد است یا باید کشاورزان را قانع کند یا حرف کشاورزان را بپذیرد.

حرف ما هم این است که وقتی در سه سال متوالی تنها حدود ۱۰ درصد به قیمت گندم اضافه می‌کنید و به جای آنکه هر سال همین مقدار را به نرخ آن اضافه می‌کردید، نتیجه این می‌شود که نرخ گندم باز به قیمت جهانی نرسیده است.


انتهای پیام

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.